محرم اومده دلا رو غم گرفت
دوباره شهرمون بوی حرم گرفت
بازم سیاهی و باز پرچم و علم
بازم روی لبم شعرای محتشم
محرم اومده دلا رو غم گرفت
دوباره شهرمون بوی حرم گرفت
بازم سیاهی و باز پرچم و علم
بازم روی لبم شعرای محتشم
شکر و لله به ماه محرم رسیدم
شکر و لله نفس میزنم زیر پرچم
می زنم به سینه بر سر یا حسین
نوحه ام غریب مادر یا حسین
محرم اومد از راه دوباره با اشک و آه مدد اباعبدالله حسین حسین
دوباره مشکی پوشم علم به روی دوشم هوائی شیش گوشم حسین حسین
دلی که سینه زن هر شب محرم شد
صدای هر تپشش ذکر یا حسینَم شد
به یاد غربت یک لحظة تو این گونه
بساط گریة هر روز من فرا هم شد
شبی که در دل من خیمه زد غم از هر سو
دلم حسینیة بغض و آه و ماتم شد
فدای زلف پریشان تو که بر نیزه
برای قافله سالاری تو پرچم شد
فرشته مثل رقیه سیاه می پوشد
حسین ! سایة تو از سر همه کم شد
همیشه هر شب جمعه امید دارم که
دوباره زائر شش گوشة تو خواهم شد
قسم به عشق که رنگ حسین می گیرد
دلی که سینه زن هر شب محرم شد
جمعه ها از پس هم می گذرند و چشمها همچنان در انتظارند
در انتظار نوری که بیاید و همه ما را از این چشم انتظاری برهاند
دیگر عادت شده است جمعه ها را بشماریم و در انتظار بمانیم
در انتظار مردی که بیایید و همه را برهاند
برهاند از این همه تنهایی
از تنهایی همه انسانهایی که همه چیز دارند و هیچ چیز ندارند همه چیز در
کنارشان هست و باز هم تنهایند ......
چه زیبا می شد جمعه ای با ظهور منجی در شب مبعث رسول اکرم و باز هم
نشد...
و همچنان تنهایی و تنهایی و تنهایی
و چشمهایی در انتظار جمعه دیگر........
قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد
ایمان به جز از حب علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم
گفتا که علی نور بود سایه ندارد
ما زین جهان از پی دیدار میرویم ، از بهر دیدن حیدر کرار میرویم ،
درب بهشت گر نگشایند به روی ما ، گوییم یا علی و ز دیوار میرویم