مـعیــار بـَهــای بـورس در تـِــهـرانیــــم
فـعلا دو سـهــ روز،کهــ هـوا پـس شـده استـــــ
هَــــــــر روز دُعــای عَــهـــــد را مــی خــوانیـــــــــــــم
... و باز هم شرمنده ایـــم
" ::::: »» یـا بَـقیـة اللّــه «« ::::: "
مـعیــار بـَهــای بـورس در تـِــهـرانیــــم
فـعلا دو سـهــ روز،کهــ هـوا پـس شـده استـــــ
هَــــــــر روز دُعــای عَــهـــــد را مــی خــوانیـــــــــــــم
... و باز هم شرمنده ایـــم
" ::::: »» یـا بَـقیـة اللّــه «« ::::: "
روز تاسوعا منتصب به حضرت عباس است.حضرت عباس مثل
همه شهدای کربلا در روز عاشورا شهید شده است. پس چرا تاسوعا منتصب به حضرت
عباس است؟ چرا تنها امامزادهای است که زیارت نامه دارد؟ چرا امام معصوم
که حق ندارد به کسی بگوید جانم فدایت به او گفت: جانم فدایت؛ پسر ارشد
امالبنین؛ علمدار ارباب؛ ساقی کربلا و... اما چه چیزی عباس را عباس کرده
است؟ مگر ما نمیگوئیم کل عرض کربلا و کل یوم عاشورا؛ پس چرا به احترام حضرت ساقی یک روز سال ما تاسوعا است؟ به راستی چرا نقش حضرت عباس در واقعه عاشورا اینقدر مهم است؟ حالا که دهه اول تمام شده است شاید بیشتر وبهتر بتوان به این سوال فکر کرد وپاسخ داد..
جمعه ها از پس هم می گذرند و چشمها همچنان در انتظارند
در انتظار نوری که بیاید و همه ما را از این چشم انتظاری برهاند
دیگر عادت شده است جمعه ها را بشماریم و در انتظار بمانیم
در انتظار مردی که بیایید و همه را برهاند
برهاند از این همه تنهایی
از تنهایی همه انسانهایی که همه چیز دارند و هیچ چیز ندارند همه چیز در
کنارشان هست و باز هم تنهایند ......
چه زیبا می شد جمعه ای با ظهور منجی در شب مبعث رسول اکرم و باز هم
نشد...
و همچنان تنهایی و تنهایی و تنهایی
و چشمهایی در انتظار جمعه دیگر........
جان آقام ( عج ) . . .
تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا
آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا
جمـعــه را سرمــه کشیدم که مــگر برگـــردی
با همان سیصد و دلتنگ نفر برگــــــــــــــردی
حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی...
یارب قـوام راه خمیــنـی مـدام بــاد / جـاویـد رهــبـر ره و خــط قـیام باد
هجرامام؛ جان ودل از مومنین شکسـت / بـرجـان آن شکسته دلان صد سلام باد
گل رفت و شمیم خوشش اینجاست هنوز
بلبل به هوا ی گل چه شیداست هنوز
رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا
لیکن علم مهر تو بر پاست هنوز
آقای " من ...
قرار نیست که فقط غروبهای " پنجشنبه " تا غروب " جمعه "