روز تاسوعا منتصب به حضرت عباس است.حضرت عباس مثل همه شهدای کربلا در روز عاشورا شهید شده است. پس چرا تاسوعا منتصب به حضرت عباس است؟ چرا تنها امام‌زاده‌ای است که زیارت نامه دارد؟ چرا امام معصوم که حق ندارد به کسی بگوید جانم فدایت به او گفت: جانم فدایت؛ پسر ارشد ام‌البنین؛ علمدار ارباب؛ ساقی کربلا و... اما چه چیزی عباس را عباس کرده است؟ مگر ما نمی‌گوئیم کل عرض کربلا و کل یوم عاشورا؛ پس چرا به احترام حضرت ساقی یک روز سال ما تاسوعا است؟ به راستی چرا نقش حضرت عباس در واقعه عاشورا اینقدر مهم است؟ حالا که دهه اول تمام شده است شاید بیشتر وبهتر بتوان به این سوال فکر کرد وپاسخ داد..


به راستی چه چیز عباس را عباس کرده است؟ جنگیدنش؟ قدوبالای رعنایش شایدم زیبائیش که او را به قمر منیر بنی هاشم معروف کرده است؟ اگر به جنگیدن بود که عباس در کربلا نجنگید؛ پشت به پشت ارباب رفتن آب بیارن برای اهل خیمه ولی ارباب شمشیر او را گرفت؛ عباس اصلاٌ نجنگید؛اگه به خوشگلی بود که مولا علی, امام حسن و خود ارباب حتی علی اکبر که شبیه ترین شخص به پیامبر بود از عباس خیلی قشنگتر بودن؛ پس چه چیزی عباس را معروف و ماندگار کرده است؟

تنها چیزی که عباس را ماندگار کرد؛ و معروفترین خصوصیت عباس ادبش بود.ادب علمدار بود که او را ماندگار کرد.چرا ادب عباس ماندگار شد؟هر بچه‌ای را مادرش تربیت می‌کند؛ ساقی دست پرورده مادر ادب خانم ام البنین است.عباس در منزل مولا با کریم اهل بیت وحضرت ارباب بزرگ شده است.پس ادب مولا علی امام حسن وامام حسین باید از حضرت عباس بیشتر باشه که بتونند همچین شخص باادبی را تربیت کرده باشند.

داستان کربلا اصلاٌ بریم بشینیم بخنونیم اصلاٌ بریم زندگی حضرت عباس وزندگی مادرش را قشنگ بخونیم؛ وقتی مردم مدینه شایعه کردند از وقتی ام‌البنین پسر آورده علی دیگر به فرزندان زهرا اهمیت نمیدهد؛ مادر عباس قنداقه عباس را گرفت دور سر فرزندان خانم حضرت زهرا چرخاند گفت: من آمدم کنیزی فرزندان زهرا و پسرانم فدای فرزندان حضرت زهرا...

عباس کی حر زد؟ اصلاٌ جائی در تاریخ نقل شده است که عباس حرف زده باشد؟ فقط وفقط به امام زمانش گفته: چشم

چه زمان مولا علی؛ چه زمان کریم اهل بیت امام حسن وچه زمان حضرت ارباب.ارباب گفت وسیله‌ها رو جمع کنید میخواهیم حرکت کنیم؛ عباس حتی نپرسید: چرا؟کی؟برای چی؟ رفت وسیله‌ها رو جمع کرد آماده دستور ارباب برای حرکت..

ادب عباس معروف شدچون جلوی امام زمانش حرف نزد و هرچی گفت فقط گفت چشم آقا ومولای من.چون تا وقتی مادرمان زهرا به آن نگفت پسرم به ارباب نگفت برادر.


 

حاج سعید حدادیان قشنگ روضه میخونه:

عمری سید و سرور خواندی چه شد اینبار برادر خواندی؟

آقا آقا مادرت فاطمه آمد به سرم یاری ام کرد و صدا زد پسرم.


ادب نه بهتر بگم ولایت‌مداری عباس معروف شد؛چون روی حرف مولایش امامش حرف نزد؛شاید تنها جائی که عباس که حرف زد ولی امامش سکوت کرد؛ وقتی بود که بالای خانه کعبه آن خطبه معروفش را خواند آنم بخاطر این بود که یزیدیان تصمیم گرفته بودند حرمت خانه خدا را بشکنند و حضرت ارباب را ترور کنند؛ برای دفاع از امامش رفت بالای کعبه آن خطبه معروف را خواند تا جان امامش را نجات بدهد.

عباس کی حرف زد:هر جا پای حیثیت در میان بود عباس حرف زد.
اونجائی که شمر امان نامه میاره میگه خواهرزاده های من کجام؟ عباس به اذن ارباب جوابشو میده.دادش در میاد وزار میزنه که این توی من چی دیده که برای من امان نامه آورده.کجای راه رو اشتباه رفتم.که این ملعون همچین فکری کرده پیش خودش و به خودش جرات داده همچین پیشنهادی به من بده؟

وقتی شب عاشورا حضرت ارباب گفت برید اینها با من کار دارند, وقتی چراغ خیمه‌ها را خاموش کرد تا اگر کسی می‌خواهد برود خجالت نکشد؛ اولین نفری که حرف زد حضرت عباس بود؛وقتی حضرت ارباب گفت: هر کدوم از شما دست یکی از اهل بیت من را بگیرید وبرید اینها با من کار دارند؛ اولین نفری که حرف زد وبصیرت خودش را نشان داد علمدار بود؛می‌گوید: هرکسی دست از شما و اهل بیت بردارد من برنمیدارم, اظهار محبت خاص به ارباب میکند نه برای اینکه برادرش هست؛ پشت ارباب را خالی نمی‌کند نه برای اینکه برادرش هست نه چون امام زمانش هست.عباس امام زمانش را خوب میشناسد...

روز عاشورا ارباب میگه برو برای بچه‌هام, برای اهل خیمه آب بیار نمیگه برو سر فلان کس بیار که اگه میگفت میرفت می‌آورد شمشیرشو ازش میگیره چون ارباب میدونه هر یه ضربه شمشیر عباس بعد عباس وحسین تازیانه میشه به بدن رقیه؛ شاهزاده 3 ساله... از ساقی آب میخواد میگه برو آب بیار, که اصغر ورقیه منتظر آب هستند. برو نمیگه بدون شمشیر چطوری آخه؟میگه چشم.دشت راستشو میندازه.میگه هنوز مشک آب هست.دست چپش میندازن مشگو میگیره به دندانش.چرا چون امام زمانش آب خواسته پس باید تحت هرشرایطی این مشک به خیمه برسونه حتی اگه توی این راه 2 دستشو بده, حتی اگه عمود آهنین به سرش بخوره, حتی اگه تیر 3 شعبه به چشماش بخوره حتی اگه...
شاعر قشنگ گفته:
فکر کردم دست دادم آب دارم غم ندارم.سرفرازم سربلندم ساقی طفلان شاهان شاه دینم.

خیلی‌ها توی تاریخ رفتند ودیگه بر نگشتند ولی هنوز که هنوز است فقط و فقط برای عباس میخونند ای اهل حرم, میر و علمدار نیامد, چرا چون عباس بخاطر حرف امام زمانش رفت, با اینکه هیچ وقت برنگشت ولی به همه فهموند اگه امام زمانت حرف زد باید بگی چشم بری به دنبال انجام اون کار, اون حتی اگه نتونسته توی ظاهرم موفق به انجام دادن اون کار نشدی, مهم نیست مهم اینه که روی حرف امام زمانت حرف نزدی گفتی چشم....

کاش ما هم برای امام زمانمون مثل عباس باشیم, امام زمان گفته هرجا روضه عموم عباس باشه منم همونجام, میدونید چرا؟

چون تا بهمون یاد آوری کنه برای امام زمانمون مثل عباس باشیم.خدائیش سوزن هممون گیر کرده روی اباعبدالله وروضه هیچکس دیگه رو بجز ایشون بلد نیستیم, وکلاٌ انگار شیعه یدونه امام و یدونه معصوم داره.. هیچکدوممونم هیچکاری بجز الهم عجل الولیک الفرج برای ظهور بلد نیستیم انجام بدیم.

کی میخواهیم بفهمیم امام حسین حضرت ارباب هم امام زمان خودش بود,بیائیم برای امام زمان خودمون مثل کوفیان نباشیم.

آیت الله بهجت قشنگ میگه:

از ما عمل چندانی نخواسته‌اند! مهمتر از عمل کردن عمل نکردن است.

عمل نکردن یعنی گناه نکردن ,یعنی تقوا پیشه کنیم وبفهمیم در هرحالی خدا هست.
یا آن جمله معروفی که  اگر حال نداری ثواب کنی حداقل گناهم نکن.
کاش اسم ما را هم توی متظران امام زمان بنویسند.برای امام زمانمون امام معصوم گریه میکردن از امام صادق بگم یا ازامام هادی؟
یا از پیامبران بنی اسرائیل؟ازحضرت داوود؟که توی زبورش از155 بخش بیشتر از یک سومش برای امام زمان مستقیم گریه میکرد یا از بقیه پیامبران آنها
کاش اسم مارا هم جزءمنتظران آقا بنویسند؟کاش ما هم جزءزمینهسازان ظهور باشیم نه جزءآنها که جزء کسانی باشیم که باگناهانمان ظهور را عقب میاندازیم.
میدونم این آروزها حداق برای من زیاده ولیاقت هیچ کدومو ندارم ولی مگه خدا تا حالا هرچی بهم داده من لیاقتشو داشتم.خدابد عادتم کرده که یاد بگیرم از خدا چیزهای بزرگ بخوام.
نزارید امام زمان اینقدر برای نداشتن کسی مثل عموش عباس گریه کنه.
یاعلی علیه السلام