این شهر ، مشهد است بیا کربلا که نیست
شاید غریب ، دشمنت ای آشنا که نیست
صبوری ماجرای غریبی ست،
کافی است
مسافرى ساده
در چشم هایت،
دنبال بهانه ای قدیمی بگردد
تا این بهانه ی کوچک
جویباری جاری شود
در ابتدای سفرهایش...
لم به دست گرفتم به سوختن بنویسم.....
کنار سوختن سینه ساختن بنویسم......
قلم به دست گرفتم پس از دو ماه حسینی......
یکی دو روزه یِ آخر حسن حسن بنویسم......
هَر کَسى که "کرَمَش" بیشْتَر استْ
پس شُلوغىِ سرَش بیشتَر است...
مَن بِه قرْبانِ "کَریمى" بِشوَمْ ،
که گِدا دورْ و بَرَش بیشتَر است...
__السَّلامُ عَلیْک یا حَسَن بن عَلى__
آقا شما بیا ، تدارک اطعام با "بسیج"
پرچم زدن به گوشه هر بام با "بسیج"
گرچه پر است دام ، ز بعد ظهورتان
منحل نمودن خطر دام ، با "بسیج"
کرب و بلا مجال شما با سران کفر
یکسر نمودن خطر شام ، با "بسیج"
گرچه شهید راه تو عیسی بن مریم است
آقا...! قبور "قطعه گمنام" با "بسیج"
هفته بسیج گرامیباد