این شهر ، مشهد است بیا کربلا که نیست
شاید غریب ، دشمنت ای آشنا که نیست
مشهد که کوفه نیست قدم رنجه کن بیا
دور از مدینه هست ولی بی وفا که نیست
ایران به مقدمت همه جایش معطّر است
از بوی سم نپرس غم مجتبی که نیست
باب الجواد داری از این رو غمین نباش
در ماتم پسر ، قدت از غصّه تا که نیست
اینجا مقابلت پسرت را نمی کشند
اینجا عبورت از وسط نیزه ها که نیست
شکر خدا که داغ برادر نمی کشی
در دفتر تو روضه ی ادرک اخا که نیست
از قم نترس خواهرت آرام و راحت است
محرم نبوده شهر ولی بی حیا که نیست
زینب غمی بزرگ پر از بی برادری است
معصومه هرچه هست ولی بی رضا که نیست
ایران اگر نداشت رضا را صفا نداشت
پنهان نبوده از تو ، نهان از خدا که نیست