امام خمینی: ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد؛ ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده. همان ولایت رسول الله است.
من اصلا کاری به جمله بالا ندارم.نمیخواهم ولایت فقیه را بر اساس دین و آیات و اسلام ولایت فقیه را اثبات کنم. بلکه میخواهم از طریق منابع غربی و اومانیستها و فلاسفه غرب اثبات کنم.
وقتی صحبت از حکومت داری و تئوریهای حکومت داری میشود؛ همه میویند حکومتداری علم است؛ با قرآن و دستورات خدا در قرآن که نمیشود حکومت کرد؛ درحوزه عملیه حکومتداری یاد نمیدهند, بحث نظام نهضت را پیش میکشند و میگویند مطهری و شریعتی فقط به درد نهضت میخوردند؛ وبرای آن بودند که بیایئند داد بزنند؛ روشنگری کنند تا انقلاب بشود. وقتی انقلاب شد دیگر بحث نظام سازی پیش میآید؛ اینجا دیگر صحبت تخصص است؛ بحث تکنوکراتها, اینجا دیگر باید لیبرالیسم و فن سالاری را حاکم کنیم.
طرفداران و عاشقان تمدن غرب که بر روی جنازههای دو جنگ جهانی بنا شده؛ ثروت خود را از غارت تمدن و ملتهای دیگر به دست آورده و با دزدی توانسته یک تمدنی با ظاهری زیبا ولی با طنی زشت درست کند, اعتقاد دارند ما هم باید راهی را که آنها رفتهاند را برویم؛ و برای اداره حکومت کتاب رسالهای برای حکومت جان لاک را پیشنهاد میدهند.
کتابی که توسط پیامبر لیبرالیسم نوشته شده است. شکر خدا هر سال هم ترجمه میشود تا خدائی ناکرده از این متن مقدس چیزی جانمانده باشد, یا چیزی به اشتباه ترجمه نشده باشد. و بعضیها در ایران به آن به چشم یک وحی منظر نگاه میکنند, مانند کتاب آسمانی به آن نگاه میکنند. ولی مثل یهودیان و مسیحیان که با کتاب اسمانی خود برخورد گزینشی داشتند و آن بخشهایی که به نفعشان نبود را حذف کردند, دوستان لیبرال هم قسمتهایی از کتاب آسمانی خود را دوست ندارند ببینند مانند فصل 14 کتاب آقای لاک که صحبت از اختیار ویژه شهریار برای اداره بهتر یک حکومت میکند.
وقتی به دوستان لیبرال میگویئم دوست خوب من, عزیز دلم نفهم بفهم ولایت فقیه هم ریشه دینی و اعتقادی داره هم ریشه لیبرالی داره و به قول پیامبرتون اصلا بدون شخصی که ایشون از او به عنوان شهریار نام میبرد, با اختیارات ویژه که به او لقب قانون و بالاتر از قانون هم نام میدهد, نمیشود یک حکومت را اداره کرد. و اساس و پایه قوام یک حکومت وجود همچین شخصی میداند.و بدون او حیات جامعه را تقریبا غیر ممکن میداند.شما چگونه میخواهید بدون ولی فقیه در یک جامعه اسلامی تشکیل حکومت بدهید؛ یا سکوت میکنند یا شروع میکنند به فحش دادند.
وقتی بند159 تا168 یعنی چیزی نزدیک به 9 بند فصل 14 را برای دوستان لیبرال میخوانیم, نمیدانم یا نمیخواهند بفهمند یا خودشان را میزنند به کوچه علی چپ یا شایدم دوست ندارند متوجه بشوند که ولایت فقیه که ما صحبت و دفاع از آن میکنیم, اسلامی شده همین فصل 14 کتاب آسمانی شما لیبرالها است.یا بهتر بگویم اقای جان لاک ولایت فقیه اسلام را برداشته اومانیستش کرده, به نام اختیارات ویژه به خورد ملت داده؛ چون در کتاب غربیها آمده شخصی به نام شهریار با اختیارات ویژه خیلی خوب است, نشان آینده نگریاست ولی در ایران چون ولی فقیه با ادله اسلامی و با معیارهای اسلامی انتخااب شده . در حال حکومت است این بد است. شاید چون ولی فیه نمیتواند بر اساس خواست آنها عمل کند؛ بد است. شاید چون ولی فقیه موظف به اجرای قوانین اسلام است بد نیست باید پشتسرش بد گفت و حتی بردن نام او را در رسانههای مدعی آزادی بیان ممنوع اعلام کرد.
دوستان لیبرال جواب بدهند چطور وقتی ما نام عربی یعنی ولایت فقیه را میگوئیم میشود؛ عقب ماندگی و دیکتاتوری ولی وقتی سخن از آقای جان لاک میکنیم مدرن است و صحبتی در آن نیست؛نشان متمدن شدن و پیشرفت ما است؟ بالاخره آقای لاک فرمودند.وحی منظر است اشتباهی در آن نیست. شما دوستان تمامی19 فصل این کتاب را قبول دارید بجز فصل14 آن را؟؟ پس اگر اینطور باشد ما یک چیز دروغ در کتاب مقدس شما پیدا کردیم؛ پس فاتحه بقیه کتاب مقدستان هم بخوانید؛ از کجا معلوم انها هم دروغ نباشند؟؟؟
دوستان لیبرال کاش حداقل به کتاب آسمانی خودتان کمی معتقد بودید کاش......
یاعلی
سیدعلیجانمدوستتدارم،🌹