سلام آقا ابراهیم خوبی؟ باز هم سیمرغهای جشنواره سینمائی فجر روی شونههای تو ننشست؛ شاید شانههای تو آنقدر بزرگ برای سیمرغهای جشنواره بزرگ است که روی شانه تو نمینشیند. در جشنوارهای که قرار بود بادیگارد فرهنگی این انقلاب باشد و انقلاب را در عرصه فرهنگی صادر کند شده وارد کننده فرهنگ غربی بجای اینکه نمادی باشد از فرهنگ انقلاب؛ به بادیگاردش اهمیت بدهد به ردکارپت و فرش قرمز میپسندد.
وقتی من وهم نسلان من به دنیا آمدند؛ نه تنها جنگ تمام شده بود بلکه امام هم فوت کره بود و جمهوری اسلامی در دوران انتقال قرار شد هم انتقال ولایت که فقیه که فقط 24 ساعت طول کشید وهم دوران گذر از دوران جنگ به دوران آتشبس و آغاز دوران به اصطلاح سازندگی بود، وهم نسلان من فیلم دیدهبان که تو در دوران دفاع مقدس ساختی را ندیدیم. ولی با همان فیلم همه فهمیدند تو دیدهبان این سینما هستی. شاید روزی که مهاجر رو میساختی فکرش را هم نمیکردی ایران اسلامی روزی جزء قدرتهای برتر در عرصه پهپادسازی باشد و تفریح جوانانش گرفتن پهپادهای نفوذی دشمن و مهندسی معکوس آن باشد. فیلم برداری از ناوهای آمریکا جزء تفریحات جوانان ما باشد.
ما اصلاً شرایط دوران دفاع را درک نکردیم، ولی با فیلمهای تو با آن دوران اخت شدیم؛ با آژانس شیشهای با سینمای دفاع مقدس آشنا شدیم و با حاج کاظم و عباس تو فهمیدیم رابطه فرمانده و سرباز تو جبهه چطور بود، اون موقع بود که فهمیدم چرا خیلی از فرماندهها مکه نرفته حاجی شدن؛ در ازکرحه تا راین تو مصیبتهای یک جانباز را دیدیم. و فیلم چ تو دین کوچکی بود به شهید مهندس چمران، با تو سینمای دفاع مقدس را شناختیم. همچنان منتظر بوی پیراهن یوسف تو هستیم.
آقا ابراهیم اگر به تو سیمرغ میدادن باید تعجب میکردیم.این سیمرغها را بگذار برای سازندگان اژدها وارد میشود؛ لانتوری این دولت این جور فیلمها را دوست میدارند؛ این دولت به دنبال غربی فرهنگ ایران و سینمای ایران است.آقا ابراهیم ارزش تو خیلی بیشتر از این سیمرغهاست, تو جایزهات را از دست حاج قاسم سلیمانی گرفتی.
شاید آقا مرتضی آوینی در مورد فیلم سازی در مورد جنگ قشنگ گفته باشد:
اگر جنگ ما نیز از زمره جنگهایى بود که در این قرون اخیر در کره زمین رخ داده است، بنده خود از نخستین کسانى بودم که از نظر گاهى مخالف با جنگ فیلم میساختم.
آقا ابراهیم شما در خط مقدم جننگ نرم سیمرغهایت را از مردم و شهداء مدافع حرم گرفتی، تو سیمرغت را وقتی گرفتی کع لبخند رضایت بر لبان خانوادههای شهدا نشست. تو وقتی برنده سیمرغ شدی که اقامرتضی آوینی در مورد تو گفت:
« من هیچ کس دیگر را نمی شناسم که همچون حاتمی کیا فیلم بسازد.
حاتمی کیا همه وجود خود را در فریم ها می دمد و هر بار خود را می سوزاند تا از شعله آن چراغی برافروزد
و هر بار ققنوس وار از همان آتش، حیات دوباره می گیرد ... »
تو هنوز همان ققنوس آقامرتضی آوینی هستی.امید ما بچه حزب اللهیها شاید توی سیاست و دستهبندی سیاست در جبهه مقابل ما باشی از نظر ظاهر ولی چکار کنیم که کل سینمای ایران در جبهه مقاومت فقط تورو دارد دل ما به تو خوش است. و چه دل خوشی خوبی که وقتی نگاه سیاستمداران این مملکت به شمال است در صورتی که جنگ در جنوب است نگاه تو در عرصه فرهنگ به جنوب است و هوای فرهنگ این مملکت را داری.چه دلخوشی خوب و گرمی که تو هوای شهدا رو داری. چه ققنوس و سیمرغی بهتر از اینکه شهدا و مدافعان حرم از تو راضی هستند. در این سینمای خراب آباد دلشان به تو است.آقا ابراهیم ما دلمان به تو خوش است.
همان بهتر که از دست این دولت تو سیمرغ نگرفتی.اگر سیمرغ میگرفتی جای تعجب داشت. ارزش این سیمرغها در حد همان فیلمهای لانتوری و... است. تو سیمرغت را از دست مدافعان حرم گرفتی.
یاعلی