اینکه حضرت، رد بر فقها را در حد شرک بالله میدانند، کاملا منطقی و واضح
است، چرا که اگر کسی حکم فقیهی را که ائمه(ع) آدرس او را داده اند، رد کند،
گویا سخن ائمه(ع) را رد کرده است و هرکس سخن ائمه(ع) که از سوی خداوند
تعیین شده اند را رد کند، در ایمانش به ربوبیت تشریعی خداوند دچار مشکل
است، و در واقع برای پذیرش حکومت به منبعی غیر از خداوند متعال رجوع کرده
است که همان معنای شرک است.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام
خمینی(ره) در دیدار با جمعی از طلاب حوزه علمیه که پنجشنبه ۱۵ فروردین ماه
سال جاری در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد با اشاره به
اینکه در فرهنگ شیعه، واژه ولایت جایگاه ویژهای دارد، اظهار داشت: به
وفور در آیات و روایات با مسأله ولایت رو به رو میشویم و اگر زمانی مسأله
ولایت کمرنگ شده بود، به برکت امام خمینی(ره)، فرهنگ ولایتمداری در جامعه
احیا شد و توجه مردم به آن جلب شد.
ایشان با اشاره به اینکه
ابهامهایی در مورد این واژه در ذهن بسیاری از افراد وجود دارد، اظهار
داشت: اما گاه تقدسی که مردم برای آن
قائلند، سبب شده کمتر در مورد آن ابهامات سخنی بر زبان برانند. به عنوان
نمونه اینکه در بسیاری از روایات قبولی همه اعمال و عبادات وابسته به پذیرش
ولایت امیرالمؤمنین(ع) شده است، و یا سالها عبادت در بین رکن و مقام و صفا
و مروه بدون پذیرش ولایت امیرالمؤمنین(ع) بیاثر تلقی شده است، چگونه قابل
توجیه خواهد بود، در حالیکه به فرمایش خداوند متعال هرکس ذرهای کار خیر
انجام دهد، آن را در آخرت خواهد دید؟
وی با اشاره به لزوم بررسی و ریشه یابی
اینگونه تعابیر برای یافتن پاسخ به چنین سئوالات و ابهاماتی، اظهار داشت:
به نظر بنده این مسأله ریشه در اصل اعتقادی عمیق تری دارد که شاید بتوان آن
را در داستان شیطان یافت، زمانی که حاضر نشد بر آدم سجده کند. شیطانی که
ششهزار سال خداوند را عبادت کرده بود، تنها به خاطر یک سجده نکردن بر آدم،
مطرود درگاه الهی شد. البته این هم جای سئوال دارد که چرا خداوند به واسطه
خودداری از انجام یک کار از سوی شیطان، عبادت چندهزارساله او را نادیده
گرفت؟
علامه مصباح یزدی در پاسخ به این
سئوالات با اشاره به معنای ایمان اظهار داشت: ایمان به خدا در صورتی کامل
است که فرد هم به خالقیت خدا، هم به ربوبیت تکوینی خدا و هم به ربوبیت
تشریعی وی، ایمان داشته باشد، یعنی فرد ایمان داشته باشد که خداوند کسی است
که او را خلق کرده و روزی او را میدهد و تنها اوست که حق امر و نهی و
قانونگذاری را دارد، و در صورت عدم ایمان به یکی از این موارد، در واقع به
خداوند متعال مؤمن نخواهد بود.
این مفسر قرآن با اشاره به آیاتی از
قرآن کریم اظهار داشت: طبق آیات الهی و نقل قولهایی که از شیطان در قرآن
آمده است، شیطان هم به خالقیت خدا و هم به ربوبیت تکوینی وی و هم به معاد و
قیامت ایمان داشته است، و تنها اشکال اصلی در ایمان شیطان، عدم ایمان او
به ربوبیت تشریعی خداوند بود، و اینکه خداوند حق دارد امر و نهی و
قانونگذاری کند، چون شیطان اولین دستور و امر خداوند را نپذیرفت و مشخص شد
که ربوبیت تشریعی خدا را قبول نداشته است.
وی
افزود: لذا قرآن هم میفرماید "کان من الکافرین" یعنی شیطان از اول، و حتی
زمانی که خدا را عبادت میکرد، هم کافر بود ولی تاکنون زمینهای برای او
پیش نیامده بود تا عدم ایمان خود به ربوبیت تشریعی را ابراز کند، و با سجده
نکردن بر آدم مشخص شد که از اول ایمان نداشته است.
علامه مصباح یزدی با اشاره به اینکه در
ادوار و امتهای مختلف، امتحاناتی از سوی خداوند متعال وجود داشته تا مشخص
شود که آیا افراد به ربوبیت تشریعی اعتقاد دارند یا خیر، ادامه داد: مظهر ایمان به ربوبیت تشریعی در امت اسلام، پذیرش ولایت حضرت علی(ع) است. و
علاوه بر اینکه امت، خالقیت و ربوبیت تکوینی خداوند را قبول دارند، امتحان
میشوند که آیا این امر خداوند متعال که فرد جوانی را به عنوان ولی و رهبر
مردم معرفی کرده است، قبول میکنند و یا پذیرش آن برایشان سنگین است و به
این صورت مشخص شود که تا چه میزان به ربوبیت تشریعی خداوند ایمان داشته و
امر خدا را مطاع میدانند، که در صورت نپذیرفتن امر خداوند، در واقع ایمان
ندارند و یا به عبارت دیگر، ایمانشان مانند ایمان ابلیس است.
وی ادامه داد: از این روست که گاه در
روایتهای مختلف تعبیرهای غلاظ و شدادی در مورد کسانی به کار رفته است که
ولایت علی(ع) را نپذیرفته اند، چرا که عدم پذیرش ولایت حضرت علی(ع) با علم
بهاینکه از سوی خدا مشخص شده است، ناشی از عدم اعتقاد آنها به ربوبیت
تشریعی خداوند است که هرچند نماز و روزه و حج و... به جای آورند.
آیتالله مصباح یزدی با اشاره به اینکه
منظور از کفر در اینجا، معنای فقهی آن نیست، اظهار داشت: طبق فرمایش قرآن
حتی اگر کسی همه احکام اسلام به جز یکی از آنها را بپذیرد، حقیقتا کافر
است، اما نه به معنای اینکه نجس باشد و احکام فقهی کافر بر او بار شود،
بلکه کفر در برابر ایمان مراد است و نه کفر در برابر اسلام.
آیتالله مصباح یزدی ادامه داد: روایات
دیگری مانند حدیث سلسله الذهب نیز مؤید همین معناست، چرا که حضرت رضا(ع) پس
از اینکه توحید را به عنوان حصن الهی معرفی میکنند، پذیرش ولایت خود را
به عنوان شرط قرار گرفتن در این حصن میدانند. لذا هرچند ظاهرا توحید با
پذیرش ولایت امام رضا(ع) ارتباطی ندارد، اما با دقت در این نکته که توحید و
ایمان به خدا بدون ایمان به ربوبیت تشریعی خداوند بیمعناست و پذیرش ولایت
امام رضا(ع) به معنای ایمان به ربوبیت تشریعی خداوند است، مشخص میشود
ارتباط کاملی بین توحید و ولایت ایشان وجود دارد.
عضو
خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به لزوم ایمان به ربوبیت
تشریعی خداوند اظهار داشت: اگر افرادی به واسطه شعارهای حقوق بشری امروز که
از کرامت انسانی دم میزند، قائل شوند که نباید فرد زانی و سارق و... را
حد شرعی زد، چرا که توهین به کرامت انسان است، در واقع به ربوبیت تشریعی
خداوند اعتقاد ندارند.
وی با اشاره به اینکه عدهای از افراد
احکام جزائی اسلام را مربوط به دورانهای پیشین دانسته، ماهیت بشر مدرن
امروز را متفاوت با ماهیت بشر دوره قبل از مدرنیته میدانند، ادامه داد:
امروزه شاهد هستیم کسانی که از خانواده اهل علم بوده و حتی خودشان هم سالها
در حوزه تحصیل کرده اند، معتقد شده اند که احکام جزائی اسلام در عصر مدرن
قابلیت اجرا ندارد، اما احکام عبادی فردی مانند نماز و روزه و... اشکالی
نداشته و میتواند رعایت شود. این نوع اعتقاد، همان کفر باطنی است و ایمان
این افراد مانند ایمان ابلیس است.
آیتالله مصباح یزدی با بیان اینکه در
واقع ولایت، ایمان واقعی افراد را مشخص میکند، اظهار داشت: به فرض، اگر ما
در زمان حضرت علی(ع) حضور داشتیم و در یکی از شهرهایی زندگی میکردیم که
آن حضرت، فرماندار و یا نمایندهای برای آنجا مشخص میکردند، به حکم عقل
باید به حرف نماینده آن حضرت به عنوان حاکم عمل میکردیم چرا که رد کردن
سخن فرماندارعلی(ع) در واقع نادیده گرفتن حکم حضرت علی(ع) است. لذا اگر کسی
بگوید من از ائمه(ع) اطاعت میکنم، اما از نماینده آنها خیر، ایمان او هم
مانند ایمان ابلیس خواهد بود.
وی ادامه داد: همینطور اگر امام
معصوم(ع) شخصی را برای بعد از خود و یا زمان عدم حضورش برای حکومت معرفی
کرد، پیروی از او در واقع اطاعت از امام معصوم(ع) است و رد کردن او در واقع
رد کردن امام معصوم است.
این
استاد فلسفه اسلامی با اشاره به فرازهایی از توقیع امام عصر(عج) افزود:
اینکه حضرت، رد بر فقها را در حد شرک بالله میدانند، کاملا منطقی و واضح
است، چرا که اگر کسی حکم فقیهی را که ائمه(ع) آدرس او را داده اند، رد کند،
گویا سخن ائمه(ع) را رد کرده است و هرکس سخن ائمه(ع) که از سوی خداوند
تعیین شده اند را رد کند، در ایمانش به ربوبیت تشریعی خداوند دچار مشکل
است، و در واقع برای پذیرش حکومت به منبعی غیر از خداوند متعال رجوع کرده
است که همان معنای شرک است.
علامه
مصباح یزدی اظهار داشت: ایمان به ولایتفقیه در واقع همان ایمان به ولایت
ائمه اطهار(ع) است، چرا که رجوع به فقیه تنها با سفارش و امر ائمه(ع) انجام
شده است، وگرنه فقها در ذات خود دارای ویژگی تکوینی خاصی نیستند که سبب
ولی شدن آنها شده باشد.
وی با اشاره به اینکه عدم ایمان واقعی
نسبت به ولایتفقیه در بسیاری از مردم از روی قصور است، افزود: البته یکی
از علل اصلی این امر بعد از گذشت ۳۵ سال از تشکیل نظام اسلامی، کم کاری و
سستی ما بوده است که آنگونه که باید مسأله ولایتفقیه را تبیین نکرده ایم
که طبق فرمایش معصومین(ع)، مخالفت با ولایتفقیه در حد شرک بالله است، و
خدا نکند که این کم کاری ما به خاطر منافع شخصی مان بوده باشد!
علامه مصباح یزدی با اشاره به اینکه
آشنا کردن مردم با مسأله ولایتفقیه یکی از مقدسترین کارهاست، اظهار داشت:
بسیاری از ما در این ۳۵ سال غفلت کردیم، به گونهای که باید فتنهای مانند
فتنه ۸۸ پیدا شود و شوکی به جامعه وارد شود تا عدهای به خود بیایند و
بفهمند جایگاه ولایتفقیه کجاست.
وی افزود: اگر ولایتفقیه نباشد، همه
دین در کشور و حتی جهان مورد تهاجم قرار میگیرد همانطور که در فتنه ۸۸
دیدیم کسانی به میدان آمدند و فتنه گردانی کردند که حتی به امام حسین(ع) که
غیر مسلمانان نیز به ایشان جسارت نمیکنند، توهین کردند. لذا اگر ما در
این زمینه کوتاهی کردیم، باید استغفار کرده و در صدد جبران برآییم.
منبع:پایگاه
اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی