اکبرهاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، سی ام مرداد، در اجلاس مدیرّان و روسای آموزش و پرورش گفت: اگر می‌بینید آلمان و ژاپن این روزها محکم‌ترین اقتصاد دنیا را دارند، اینها بعد از جنگ جهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند، محروم شدند. نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را می‌بردند و از این رو با این اقدام پول‌هایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانش بنیان برای خود درست کردند، لذا دیگر آسیب‌پذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان و معلمان باید وارد این فضا شوند. مطمئنم دوره دوم دولت روحانی می‌تواند ما را به آنجا برساند.1

گذشته از اینکه آخرین بار کی آقای هاشمی نگاهی به بودجه نظامی آلمان وژاپن انداخته‌اند و اطلاعاتشان را در این مورد به روز کرده‌اند، چون در آخرین گزارش موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک به ترتیب نزدیک 36.7 و 40.9 میلیارد بودجه نظامی آنها بوده است من نمیدانم و در خاطرات ایشان هم اشاره‌ای به نمره جغرافیای ایشان در دوران تحصیل نشده است. که ما بدانیم ایشان آیا مطلع هستند؛ که ایران امنترین کشور جهان است آن هم در حالی که در ناامنترین منطقه جهان قرار گرفته است، و داعش و النصره و مابقی گروه‌های جهان در این منطقه تمرکز کرده‌اند؛ پایگاه‌های نظامی آمریکا یا همان کدخدای دولت یازدهم که برای سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایجاد شده است؛ سندش آموزش گروهک تروریستی پاک توسط آمریکایی‌ها در کرکوک عراق و اظهار نظر دونالدرامسفلد و مابقی اعضای دولت جورج بوش پسر بعد از واقعه یازدهم سپتامبر که گفتند ما به دنبال حفظ ایران از روی نقشه جهان هستیم ؛رژیم جعلی صهیونیستی که به دنبال نابودی ژن ایرانی و مذهب شیعه است که داستانش جداست.

پیش از این نیز توئیتر رئیس مجمع تشخیص مدعی شده بود «دنیای فردا، دنیای گفتمان‌هاست نه موشک‌ها».

رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند: « اینکه بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است، دنیای موشک نیست.این حرف اگر از روی آگاهی باشد، خیانت است.»

آقای هاشمی در بین دوراهی جهالت و خیانت؛ راه سوم یعنی بلاهت را انتخاب کرد و در یک عقب‌نشینی شاید تاکتیکی از موضع موشکی خود تاکید کرد: «تقویت قدرت موشکی کشور را لازم می‌دانم

آقای هاشمی که پارسال وقتی عروسشان در سه راه یاسر تصادف کردند؛ کار به هفت تی کشی و تیراندازی کشید؛ هاشمی که وقتی میخواهد در راهپیمایی مناسبتی در خیابانهای تهران شرکت کند؛ چند تیم محافظتی وظیفه حفاظت از ایشان را برعهده دارند، سخن از جمع شدن نیروهای نظامی در کشور هستند؛ کاش جناب آیت الله اول هزینه‌های حفاظتی خود وخانواده‌اش کاهش میداد یا به قول سردار حاجی‌زاده در کاشان جرأت دارند چند روز بدون محافظ در خیابا‌ن‌های امن تهران تردد کنند بعد بگویند کشور نیروی نظامی نمی‌خواهد/ ایران را با آلمان و ژاپن شکست خورده مقایسه می کنند.

چند وقت پیش هم دختر حاج آقا یعنی فائزه هاشمیدر یک اظهار نظر جنجالی فرمودند: حکومت دینی دین مردم را تضعیف می کند/ من اسلام را دین کاملی می دانم اما حکومت دینی را نفی می کنم.2

آقای هاشمی که خودشان را نزدیک‌ترین شخص به رهبر انقلاب و ستون این انقلاب میدانند. حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی که سایت‌شان ایشان را تبدیل به آیت الله کرده است. معتقد است باید انقلاب امام خمینی از انحراف مصون بماند. نمیدانم چرا جلوی انحرافی که از جانب خودشان و خانواده ایشان بر انقلاب و تحریفی که از جانب خاطرات و و مواضع ایشان بر انقلاب و امام خمینی وارد می‌شود. نمیگرد؟

دختر ایشان گفته با حکومت دینی مخالف است. اعتقاد خود ایشان است به کسی مربوط نمی‌شود، ولی اگر این عقیده به عنوان دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ رئیس سابق مجلس خبرگان و عضو فعلی همین مجلس در یک حکومت دینی باشد؛ کسی که در همین حکومت مسئولیت اجرائی داشته و عضو مجلس شورای اسلامی هم  باشد ایراد دارد؛ ولی اگر این حرف مقدمه دست برداشتن طایفه او از سر حکومت دینی باشد، باید از آن استقبال کرد!

کسانی که از سابقه خود خانم فائزه هاشمی و سبک زندگی جناب حاج آقا خبر دارند زیاد از این اظهارات تعجب نکردند. آنهایی که سابقه ریاست ایشان بر فدراسیون ورزشی اسلامی زنان و همچنین خاطرات مدیرمسئولی ایشان بر روزنامه زن را به یا یاد می‌آورند، خوب میدانند این کلمات ریشه در اعتقادات و تربیت خانوادگی فائزه هاشمی دارد.روزهایی که در پارک چیتگر قبح دوچرخه سواری دختران در خیابان را شکست. روزگاری که در روزنامه زن با به خدمت گرفتن روزنامه نگارانی از رژیم طاغوت و وابسته به خاندان پهلوی همچون فرج الله صبا به جرگه مطبوعات پیوست. روزگاری که پیام تبریک فرح دیبا همسر فاسد شاه سابق را با افتخار و با نظارت همین خانم منتشر میکرد.

دختر آیت الله بازهم خبرساز شده بود!

اما خبرسازی این بار دختر کوچکتر هاشمی نه از جنس طرح موضوع دوچرخه سواری زنان برای کسب رای و ورود به مجلس است!

نه از جنس جیغ هایش در مجلس پنجم در دفاع از کرباسچی!

نه از جنس انتشار پیام تبریک تبهکاری فراری به نام فرح پهلوی در روزنامه زن!

خبر سازی اینبار فائزه از جنس مصاحبه کاملیا انتخابی‌فر به سفارش وی با فرح پهلوی هم نیست که البته هیچ‌گاه فرصت انتشار آن را پیدا نکرد!

دختر هاشمی این‌بار به بهانه ساندویچ خوردن سر از جمع فتنه‌گران در نیاورده تا پدر بزرگوارش برای آن توجیه داشته باشد!

مصاحبه‌های جنجالی و طلبکاری وی از انقلاب نیز در برابر دسته‌گلی که اینبار دختر عفت مرعشی به آب داده است هیچ است! هیچ!

فائزه مدتی زندان بوده و امروز مجرمی سابقه‌دار است که در زندان هم جرمی تحت عنوان تحریک زندانیان و آشوب در زندان را در پرونده اش دارد. تا کنون سابقه چندان درخشانی نداشته است.

او همان کسی است که زمانی مرحوم آغاسی در جواب ادعاهایش برای ورود به مجلس سرود: از آن بترس که روزی جمل دوچرخه شود! و فتنه ۸۸ نشان داد که عجب بصیرتی داشت آغاسی! امروز با افسوس باید گفت کاش حداقل جمل همان دوچرخه مانده بود و امروز ننگ دوستی با بهائیت بر پیشانی دوچرخه سوار ۲۰ سال پیش نمی خورد. اما مشکل اینجاست که آن زمان هم «جمل» ۱۴۰۰ قبل، دوچرخه شده بود!

در ریشه یابی این اظهارات ضددینی باید به نگرش لیبرالی آقای هاشمی و سبک زندگی ایشان و خانواده‌شان توجه کرد. او در 4 اسفندماه 1387 در مصاحبه با پایگاه اینترنتی الشروق الجزایر، خواستار اختیاری شدن حجاب در ایران شده و گفته بود: «به عقیده من حجاب همچنان که در کشورهای اسلامی معمول است، باید در ایران هم اختیاری باشد نه اجباری.» او که نه تنها سابقه حمایت از فتنه و فتنه‌گران را در سابقه خود دارد، بلکه سابقه حضور و لیدری هم در پرونده خود دارد.تا جائی که خبرگزاری فارس فیلم حضور او در حرمت شکنی روز عاشورا منتشر کرد.کسی که سابقه زنادنی شدن و سازماندهی شورش‌های زندان را دارا میبشاد. کسی که از لائیک؛ بهائی و منافق جز دوستان او در زندان بودند.3آقای هاشمی در کتاب خاطرات سال 1372 با اشاره به خاطرات سفر خود و خانواده‌اش به ازبکستان، نوشته است : « تالار تازه ساز عظیمی است. میهمانان زیادی دعوت شده بودند. در حدود دو ساعت زمان صرف شام بود. گروه های متعدد موسیقی نیز آمدند و آواز خواندند... عفت و بچه ها هم می گفتند که مراسم آنها هم ساز و آواز و رقص خانم ها بوده و بیشتر ترانه های گوگوش را می خواندند.»

حال متکلم از کلامش پیداست - از کوزه همان برون تراود که در اوست. بالاخره آقای هاشمی، اسکی رو آب کردن در روز تاسوعا و...باید فرجامش نفی نظام دینی باشد. از کوزه همان برون تراود که در اوست.

یکی از عناصر آشوبگر بازداشتی 28 اردیبهشت 92 در سایت گویانیوز نکات جالبی درباره مواضع متناقض محافل ضد انقلاب و از جمله خودش نسبت به هاشمی رفسنجانی بازگو کرد و به آخرین نماز جمعه‌ هاشمی پرداخت.

«فواد شمس» ضمن مرور خاطرات خود تصریح می‌کند که در سال 72 هاشمی را عامل فقر و بدبختی مردم قلمداد می‌کرد و در سال 76 خوشحال شده از اینکه دوران ریاست هاشمی تمام شده است.

او ادامه می‌دهد: زمستان سال 78 هاشمی کاندیدای مجلس شده بود. با «سلطان علی پروین» عکس یادگاری می‌انداخت. من هم پرسپولیسی دوآتیشه کلی فحش به علی پروین دادم که چرا با «عالیجناب سرخ‌پوش» عکس انداخته. هر روز روزنامه‌ها را در راه برگشت از مدرسه به خانه در اتوبوس می‌خواندم. به حرفهای بچه‌های دبیرستانی گوش می‌دادم. همه اکبر گنجی می‌خواندند. می‌گفتند باید هاشمی رأی نیاورد. عاقبت همه هم بهش گفتند «آغاسی». 18 تیر سال 1380 در سالگرد کوی دانشگاه تهران روبروی درب اصلی کوی، شعار می‌دادیم: «عالیجناب سرخپوش ما همه گنجی شدیم.» و هنوز هاشمی منفور بود. من این صحنه‌ها را هیجان‌زده ثبت می‌کردم در ذهنم.

وی آنگاه به خطبه‌های هاشمی در نماز جمعه 26 تیر 1388 اشاره می‌کند و می‌نویسد: «آن روز شعار می‌دادیم هاشمی هاشمی سکوت کنی خائنی! من در عمرم نماز نخوانده بودم. آن روز هم نمازی نمادین خواندم با کفش و بدون وضو. آخر نماز هم با یک خانم جوان کنار دستم که نمی‌شناختم، دست دادم با خنده قبول باشید گفتیم.

حاج آقا! منظورتان همان نماز جمعه است؟!

تا میدان ولیعصر رفتیم و آنجا صف ما را درهم شکستند، چشممان از گاز اشک‌آور خیس بود. اما در قلبمان خوشحال که هاشمی با ماست»!

وی در ادامه با بیان اینکه در جریان اغتشاشات بازداشت شد، خبر می‌دهد که چند روز پیش از ثبت‌نام هاشمی در انتخابات، جزو شماری از روزنامه‌نگاران ]و برخی افراد بازداشت شده[ بوده که در محل مجمع تشخیص مصلحت نظام به ملاقات هاشمی رفته و با او ملاقات کرده است!4

 

رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی درگیر این موضوع و از جناب الله درخواست موضع‌گیری شفاف در این مورد را داشتند؛ که دوباره تاکتیک قدیمی و منسوخ شده پخش چند دقیقه‌ای و حتی چند ثانیه‌ای از یک سخنرانی اجرا شد، باز هم هدف اولیکی از استراتژیست‌های انقلابی و اصلی نظام یعنی استادحسن عباسی بود.

 

استاد عباسی شخصیت‌هایی هست که به علت مواضع صریح و شفاف خود همیشه مورد غضب جریان های سیاسی منفعت طلب می باشد  با جستجویی ساده در فضای مجازی می توانید به موارد متعددی از خبرسازی های دروغ علیه ایشان با بهانه هایی همچون توهین به مراجع و علما، توهین به اهل بیت سیدالشهداء و ... را مشاهده کنید.

حال نمیدانم چرا وقتی صادق زیباکلام گفت ارتش در ایران مرده سیاسی است؛ اینها سکوت اختیار کردند؛ و محمدجواد ظریف در دانشگاه تهران نه به عنوان استاد دانشگاه یا یک شخصیت حقوقیقی به عنوان وزیر امور خارجه ایران گفت: آمریکا میتوان با یک بمب کل سیستم دفاعی ایران را نابود کند؛ نه تنها این دوستان ناراحا نشدن بلکه استقبالم کردند گفتند بیائیم آمریکا را به عنوان کدخدا قبول کنیم تا با آن بمبش ما را نابود نکند.

وقتی به سابقه همچین اتفاقاتی و هم‌زمانی  این اتفاقات حافظه را به سمت دوران اصلاحات و هجمه بی واهمه و بی اندازه رفرمیست‌هایی که به اسم اصلاح طلب بر سر کار آمده بودن می‌برد. در دورانی که در یک حجم بسیار زیاد و به طور هماهنگ به طوری که انگار از یک اتاق فکر مشترک دستور می‌گیرند،؛ بی واهمه به تخریب دین و ارزش‌های انقلاب پرداختند. هرکسی که حامی اسلام و ارزش‌های انقلاب بود، بدون برگزاری دادگاه محکوم به نابودی بود.

روزگاری به راحتی هر چه تمامتر در تهران در پایتخت ام القراء جهان اسلام ؛ تنها کشور شیعه جهان یا علی گفتن را شرک میدانستند.5 در روزگاری که با راه اندازی روزنامه و هفته نامه زنجیره‌ای سعی سست کردن بنیان نظام و ازبین بردن تنها انقلاب دینی جهان گرفتن دین به نام دین از جامعه است. روزگاری که میخواستند طلاق دین را ازجامعه بگیرند. آنهایی که سکولاریسم را ضد دین نمی‌دانستند، روزگاری که رئیس کمیسیون فرهنگی آن دوران از یک حکومت سکولار به مفهوم جدایی دین از نهاد حکومت دفاع می‌کرد، حکومت را مقوله دینی نمی‌دانستند؛سعی در برگزاری رفراندوم و اصلاح قانون اساسی بر اساس میل خودشان داشتند.روزگاری که دوران امام خمینی را سر آمده میدانستند.وقتی حمله به شورای نهگبان و نظارت استصوابی این شورا را رصد میکنم یاد دوران صالاحات و لوایح دوقلو میافتم.روزگاری که تمامی سعی آنهابرداشته شدن این نظارت و از بین بردن این نهاد انقلابی بود. کسانی کهتبعیت از بزرگان دین و تقلید را عقب ماندگی و کار میمون میدانستند،استبداد را امری نهادینه شده در ایران میدانستند،و دنبال عبور از برخی از ارزش‌های اول انقلاب بودند.

کسانی که ولایت فقیه همان تقدیم خرد فردی بر خردجمعی و خودکامگی می‌دانستند؛

دورانی که در آن به راحتی امام زمان را بخاطر تاخیر در امر ظهور به استیضاح میکشاندند. مشروعست حکومت امام حسین را منوط به رضایت مردم میدانستند ونه دستور خداوند، یا علی گفتن را شرک میدانستند؟حکومت مطلوب در نزد خدا را حکومتی میدانستند که در بین مردم محبوب باشد، نه اینکه در بین خدا محبوب باشد.

در مجلس دهم که بدجوری بوی مجلس ششم میدهد؛ از دختری که از تریبون مجلس بجای اینکه از حق مردم دفاع کند از حق پدرش که حقوق نجومی میگرفته و شوهرش که سرباز فراری است دفاع می‌کند؛ از نماینده مجلسی که لباس روحانیت به تن دارد وعضو کمیسیون فرهنگی این مجلس است؛ و میگوید روضه را از امام حسین و کنسرت را از امام حسن آموخته است. حالا از کدام کار یا حدیث یا عمل امام حسن ایشان کنسرت آموخته است؛ باید خودشان جوابگو باشند.7

حالا بعد از اینکه خاطرات قراردهای  کرسنت واستات اویل با قراردادهای واگذاری اداره بندرچابهار به هندی‌ها؛ غذای قطارها به اتریشی‌ها قراردادهای جدید نفتی زنده شد. اکبر ترکان که اعتقاد داشت ما فقط در پخت آبگوشت بزباش وقرمه سبزی توان رقابت با خارجی‌ها را داریم ولی عباس آخوندی بات واگذاری پخت غذای قطارها به اتریشی‌ها اثبات کرد مدیران لیبرال دولت یازدهم حتی در همین حد هم اعتقادی به توان داخلی ندارند.قرار دادFATF باعث خود تحریمی و تحریم کردن مقاومت در داخل ایران می‌شود یعنی بعد از اجاره دادن و فروختن ایران باید اطلاعات مسئولان و اشخاص ایرانی را هم به غربی‌ها تا بعد از کار افتادن چرخ سانتیفوژها چرخ مقاومت هم در منطقه از حرکت بایستد.

سرنوشت مردم شیلی آدم رو به فکر فرو می‌برد. منابع معدنی و طبیعی متنوع و جمعیت کم باعث ایجاد اقتصاد قوی برای مردم نشده است. اینگونه جاها و مکان‌ها هست که از نظر قدرت‌های جهانی خیلی خوبه که شما به مشروبات الکلی و فساد جنسی مشغول باشی که شرکت‌های آمریکایی سود استخراج و فروش منابع معدنی شما رو ببرند! بله اگر در برابر استکبار گوسفند باشی و اعتراض نکنی اعتبار پاسپورتت زیاد میشه، مثل قبل از انقلاب خودمون!

این روزها که کار دولت شده تعطیلی صنعت هسته‌ای و پذیرش FATF و شعار تعطیلی مراکز نظامی و دفاعی، مطمئنم که کودتای شیلی در ایران اتفاق نمی‌افته چون ما جوونها سیب زمینی نیستیم و فریاد اعتراض‌مون بلنده...

وقتی برجام و FATF رو با شعار تعطیلی مراکز نظامی و نچرخیدن سانتیفیوژها و را با شعار تنش زدایی با جهان؛ جامعه مدنی, دموکراسی به دنبال نفی اسلام وبه حاشیه راندن دین بودند؛ در زمانی که استراتژیست اعظم وتنها جانباز مملکت ما از دید اصلاح طلب‌ها حرف تقی‌زاده را میزد، دوباره با پوشش جدید و با نام جدید هوایی  برای تنفس ابراز وجود پیدا کردند؛ شایدم فرصتی برای آخرین نفس‌ها و رفتن به موزه تاریخ پیدا کردند.

جناب هاشمی که از اول انقلاب رویای ژاپنی کردن ایران را در سر می‌پروراند؛ اصلاح طلب‌هایی به دنبال غربی کردن و ترکیه شدن ایران بودند و اعتدالیونی که به دنبال لهستانیزه کردن ایران هستند؛ در انتخابات سال 92 زیر یک سقف جمع شدند تا شاید بتوانند آخرین ضربات را به انقلاب بزنند ولی خبر ندارند که انقلاب ایران صاحب دارد و این واحدها را ما در ترم اصلاحات پاس کردیم. هر تزی که آنها بخواهند پیاده کنند ما هم به منابع غربی آنها دسترسی داریم و هم آنتی تز آن را را میدانیم.

 

منابع:

1.http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950613000629

2.yon.ir/lJNw

3.yon.ir/d16q

4.yon.ir/Z7P9

5.yon.ir/T3w7

6. حسن یوسفی اشکوری هفته نامه یالثارات الحسین، 84/10/28صفحه 3

7.http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950614001244

8.

9.

10.

11.