امام خمینی: هر کس که در حوزه ی مسئولیت خودش در جمهوری اسلامی، نگاه آخرالزمانی نداشته باشد، خائن است.

 

آیا استادان علم اقتصاد در دانشگاه‌های جمهوری اسلامی در حال تدریس هستند، دیدگاه آخرالزمانی دارند؟ یا آنها هم در حال تدریس تئوری‌های فاسد غربی هستند؟ آیا استادان دانشگاه‌های جمهوری اسلامی دارای دیدگاه آخرالزمانی هستند یا آنها هم جزء خائنین بحساب می‌آیند؟آیا نظام جمهوری اسلامی ایران که از منظر سیاسی در حال جهانی شدن است و حوادث نیجریه و سوریه و عراق و... این واقعه را تایید می‌کندف ولی از منظر فرهنگی و اقتصادی هم در حال جهانی شدن است و موفق شده است که الگویی موفق به جهانیان ارائه دهد؟به قول آیت الله جوادی آملی اقتصاد ستون فقرات یک نظام و حکومت اسلامی است.

آیا این ستون فقرات در جامعه شیعه ایران  وضعش خوب است و توانسته الگوی خوبی برای دیگران باشد یا خودشدر حال پیاده‌سازی الگوی بیمار کشورهای ورشکسته غربی است؟ آیا در جنگ نرم غرب با ایران،  در حال پیاده کردن الگوی شوروی است؟ همان‌طور که رهبری گفتند رسماً و علناً با ایران وارد جنگ اقتصادی با ایران شده‌اند؟ ایا قرار است مانند شوروی که غرب به رهبری آمریکا از منظر ایدئولوژیکی حریف او نشد، وارد جنگ که نه شبیخون فرهنگی شده‌ایم که بخشی از این شبیخون فرهنگی جنگ اقتصادی است.

 

 

سیدشهیدان اهل قلم آقا سید مرتضی آوینی در کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب مینویسید:

 

فقـر در اسلام مذموم است و مسلماً جامعه آرمانی مسلمانان، جامعه‌ فقیری نیست. اما این نه‌بدان معناست که ما ضرورتاً ناچار باشیم آرمان توسعه‌یافتگی را بپذیریم؛ چراکه با پذیرفتن این آرمان، جست‌وجوی ثروت و تکاثر برای ما اصالت خواهد یافت و ابعاد روحانی و معنوی وجود آدمی تحت‌الشعاع این آرمان به فساد و تباهی خواهد گرایید.

و در کتاب ماادراک البانک خودش ثابت می‌کند در هر محیطی بانک زیاد شود برکت از آن محیط وجامعه میرود چون ربا گسترش پیدا کرده ودرنتیجه فساد زیاد می‌شود.

آیا استادان و مسئولان اقتصادی ما به این مطالب توجه دارند؟

 

 

آیا گروه‌های سیاسی چپ و راست در مسائل سیاسی درگیر هستند، و در انتخابات هرکس طرف مقابل را مقصر اصلی مشکلات کشور بخصوص در حوزه اقتصاد قلمداد مقصر میدانند، و عماکرد یکدیگر را زیر سوال میبرند، آیا در انتخاب تئوری و روش در اقتصاد باهم متفاوت هستند یا دارن یک راه را از مسیرهای مختلف در راه طی کردن هستند؟ آیا تعاریف متفاوتی از اقتصاد دارند؟ آیا دعوا سر اجرا کردن اقتصاد اسلامی یا غربی است یا دعوا سر اجرا کردن کدام مکتب اقتصاد غربی است؟ آیا تعریف و تفسیرری که از اقتصاد دارند یکی است یا هر کدام اقتصاد را به شیوه خود اجرا می‌کند؟

 

 

اصلاً اقتصاد چیست؟ چگونه تفسیر ومعنی می‌شود؟ یکی از معانی اقتصاد در لغت ، میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری است . « و در راه رفتنت، میانه‏رو باش »1 نیز به همین معنی آمده است .

آیا کلمه economy همان اقتصاد است و اقتصاد همان علم معاش است؟

برای علم اقتصاد معانی مختلفی بیان شده است؛ ارسطو به معنای مدیریت منزل گرفته است. آدام اسمیت :  علم بررسی ماهیت و علل ثروت ملل دانسته است.

در اولین جلسه که دانشجویان رشته اقتصاد و حسابداری در سر کلاس‌های دانشگاه حاضر می‌شوند علم اقتصاد را تقسیم منابع محدود به نیازهای نامحدود اسلام تعریف میکنند.

آیا این تعریف از علم اقتصاد اسلامی است؟ آیا با تعلیمات اسلام همخوانی دارد؟ آیا این با گفته قرآن که ما همه چیز را به اندازه آفریدیم سازگاری دارد؟ آیا در اسلام میتوان با تحریک بازار و افزایش تقاضا به رونق بازار دامن زد؟ آیا می‌شود در اقتصاد اسلامی مردم را به سمت مصرف گرائی سوق داد؟

در اقتصاد اسلامی بر خلاف اقتصاد غربی، بر قناعت و پرهیز از مصرف‌گرایی تأکید دارد. همان طور که گفته شد در اقتصاد غربی نیازهای انسان را نامحدود و منابع و امکانات جهان را محدود می‌داند؛ در حالی که در اسلام منابع و امکانات نامحدود معرفی شده‌اند.

(البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم!)2

(و اگر بخواهید نعمت‌های خداوند را در شمار بیاورید نمی‌توانید نعمت‌های خداوند را به حد و حصری محدود کنید.)3

اسلام مسأله اقتصاد را(بر اساس اصالت انسان) به عنوان جزئی از مجموعه قوانین خود که تنها می‌تواند قسمتی از نواحی حیات انسانی را تنظیم کند، مورد توجه قرار داده و حل مشکلات اقتصادی را در اصلاح مبانی عقیدتی و اخلاقی مردم می‌داند اقتصاد در مکتب اسلام.4

(و اگر مردم ایمان آورده و پرهیزگار بودند، ما ابواب برکات زمین و آسمان را بر آنها گشوده بودیم)5

اسلام اقتصاد را در جهت اهداف عالیه بشر دانسته و بر این اساس، نگرش سوسیالیستی و یا سرمایه‌داری که اقتصاد را مبنا قرار می‌دهند، رد می‌کند.

به راستی اقتصاد اسلامی چیست؟ آیا تا بحال کسی در این مورد مطالعه و تحقیق کرده است؟ آیا بجز کتاب اقتصادنا شهید صدر کار عملی در این زمینه انجام شده است؟ آیا در مورد بانک‌داری اسلامی و فرقش با بانک‌داری بدون ربا کسی کاری انجام داده است؟ آیا تا بحال کسی به دنبال پاسخ این سوال که اصلاٌ بانک‌داری اسلامی داریم یا خیر؟ آیا می‌شود در یک کشوری اسلامی نهادی به نام بانک داشت یا باید به دنبال یک نهاد جایگزین باشیم رفته است؟

وقتی از واژه اقتصاد اسلامی استفاده می‌شود شاید اولین و تنها چیزی که به ذهن‌مان می‌رسد مساله بانک‌داری وربا باشد.آیا سپرده‌گذاری در بانک‌ها مشکل شرعی دارد یا خیر؟ اینکه بانکها دیرکرد می‌گیرند حلال است؟ حکم حقوق‌هایی که بانک با این پول دیرکردهایی می‌گیرد به کارکنانش پرداخت می‌کند چیست؟ اینکه بانک‌ها با چند درصد سود وام بدهند حلال است و. . .

ولی در اقتصاد اسلامی مساله فراتر از یک مسئله ربا و سود بانک‌ها است. جایگاه واجباتی مثل خمس و زکات کجاست؟ مستحباتی مانند صدقه و قرض‌الحسنه در اداره جامعه اسلامی چه جایگاهی دارند؟فرق وام بانکی با وام قرض الحسنه‌ای که اسلام به آن تاکید دارد در چیست؟ حکم خرید وفروش اجناس خارجی بخصوص اجناسی که برای شرکت‌هایی که چه مستقیم و چه غیرمستقیم دشمن اسلام هستند چیست؟ حکم سفرهای تفریحی به مناطقی مانند پاتایا؛ آنتالیا ودوبی و... چیست؟

چرا باید اقتصاد تنها کشور شیعه جهان 80 درصدش دچار ربا باشد؟ اگر ربا جنگ با خداست؛ پس چرا با خدا میجنگیم؟ ایا ریشه مشکلات اقتصادی ما از این مسئله نیست؟6

تبارشناسی جریان‌های اقتصادی کشور

حلقه نیاوران مستقیم مجمع تشخیص مصلحت نظام

مردان لیبرال اقتصاد که به حلقه نیاوران معروف هستند، از اواسط دهه ۷۰ در موسسه عالى پژوهشى وابسته به سازمان مدیریت و برنامه ریزى سابق شکل گرفت. محور این حلقه با محمد طبیبیان بود. برنامه اول و دوم وسوم توسعه توسط این حلقه فکری تدوین شد. این حلقه که بعد از تدوین برنامه اول منسجم‌تر شده بود با جذب اقتصاددانان طرفدار نسخه بانک جهانی و بعضی از اقتصاددانان دانشگاه شریف منسجم تر شده بودند. گرایش اقتصادی این افراد بازار آزاد است و کارکرد دولت را تنها در کارائی و رشد می دانند نه توزیع و عدالت. از نظر این جریان دولت، یک شر مطلق است که باید پایش را از اقتصاد کوتاه کرد. مشایخی و غنی‌نژاد و طبیبیان و نیلی و نجفی و روغنی زنجانی از سرشناسان این حلقه فکری هستند. در دولت سازندگی به دور هاشمی حلقه زده بودند و اکنون بعد از گذشت 20 سال این حلقه را به دور حسن روحانی در دولت تدبیروامید تشکیل داده‌اند، هر چند شاید بعضی از افراد نسبت به آن زمان تغییر یافته باشند.

به گفته‌ی سید مهدی زریباف، رئیس مرکز مطالعات و مبانی مؤسسه‌ی پژوهشی مبانی و مدل‌های اقتصاد بومی، گرایش اقتصادی این جریان، اعتقاد به جهانی‌سازی و تقسیم کار جهانی اقتصاد است که با سیاست‌هایی چون استقلال اقتصادی، خودکفایی و مقاومت اقتصادی در برابر کشورهای متخاصم و نگاه جهادی به اقتصاد، دارای تناقض است. حتی در دوران اصلاحات و تا سال 1384 نیز مدیریت اقتصادی کشور را برعهده‌ داشت. رهبران این جریان توانستند در حوزه‌های سیاسی و تصمیم‌سازی کشور، همچون قوه‌ی قضائیه و مقننه، نفوذ ‌کنند و مناسبات و تصمیم‌گیری‌های کشور را جهت ‌دهند.7

لیبرال‌های مخالف هم

این حلقه که به نهادگرایان معروف هستند.این جریان فکری اعتقاد دارد دولت باید نقش توسعه‌ای دارد و بازی‌ساز است تا بازیگر و برای هرگونه اصلاح سیستمی در اقتصاد از درون نهادهای اجتماعی باید صورت بگیرد. نقش دولت را بسیار کلیدی ارزیابی میکنند چون معتقد هستند . برای سپردن اقتصاد به دست بازار نیز، ابتدا باید مقدمات نهادی آن شکل بگیرد.

این حلقه فکری به دو گروه سیاسی مخالف هم شناخته می‌شوند، گروه اول نزدیک به نخست وزیر دوران جنگ و چپی‌ها و سازمان مجاهدینی‌های سابق شاکری و شرکا و ستاری‌فر و فرشاد مومنی ونمازی و راغفر و مرحوم عظیمی را بتوان نام برد. موسسه مطالعاتی دین و اقتصاد که وابسته به مرحوم عالی‌نسب است در حال حاضر بخشی از این حلقه فکری را دور هم جمع کرده است.8 نهادگراها جز مدت کوتاهی که حسین نمازی در دولت خاتمی بر منصب ریاست وزارت اقتصاد تکیه زد، هیچ‌گاه فرصت عرضه دیدگاه‌های اقتصادی خود را در دولت نیافتند. هر چند با حضور افرادی مانند محمدباقر نوبخت بخشی از نهادگرایان هرچند داخل این حلقه نیستند ولی تصمیمات مهم دولت یازدهم توسط همفکران این حلقه گرفته می‌شود. دولتی که به دولت رکود معروف شده است.9

در گروه مقابل اقتصادانان اصول‌گرا که به لیبرال‌های مذهبی معروف هستند، حضور دارند که شاید بشود از آنها به عنوان حلقه اقتصاددانان مجلس هم نام برد اشخاصی مانند نادران؛ خوش‌چهره؛ دادگر و ایروانی و سبحانی از شاخص‌ترین این افراد هستند.

گرایش دوم این حلقه که بیشتر ازمیان اصولگراها بودند در مجلس توانستند نقش آفرینی بیشتری داشته باشند. نادران را باید ترمز تندروی راست گراهای اقتصادی در ماجرای خصوصی‌سازی و اصل ۴۴ دانست. نادران آن روزها که رئیس کمسیون اصل ۴۴ بود و اجازه نداد قرائت افراطی‌های لیبرال در اتاق بازرگانی بر قانون‌گذاری حاکم شود. احمد توکلی نیز در رأس جریان مقاومت برای حذف یکباره یارانه‌ها و شوک درمانی لیبرال‌ها در ماجرای تصویب طرح هدفمندی یارانه‌ها بود. حسن سبحانی نیز در مجلس هفتم مهمترین مخالف افزایش قیمت بنزین به روش لیبرال‌ها بود. وی همچنین از مخالفان سرسخت بازی با متغیر نرخ بهره در نظام بانکی بود.

دانشگاه علامه پاتوق فریدمنی‌ها

جمشید پژویان و شاگردانش از طرفداران اندیشه‌های میلتون فریدمن در ایران هستند. حلقه‌ای گه تقریباً دولت محموداحمدی‌نژاد را در اختیار خود داشت.  طرح تحول اقتصادی و هدفمندی یارانه‌ها که بخشی از این طرح عظیم بود توسط این گروه انجام شد. هرچند اشخاصی مانند حسین صمصامی و بعضی از استادان اقتصاد دانشگاه امام صادق را هم بشود در این حلقه جای داد.هر چند با بعضی از کارها ونظرات این جمع مخالف باشند. مرحوم نوربخش هم بخاطر ارادتش به جناب فریدمن را میشود در این گروه قرار می‌گیرد.

موتلفه حاجی بازاری‌های سیاست

از عابربانک انقلاب، مردی با خاطرات غیرقابل انتشار یعنی علاء میرمحمدصادقی کسی که چک بیمه هواپیمای امام خمینی به مبلغ 2 میلیون دلار روی میز مدیریت ایرفرانس گذاشت و گفت هر چقدر دوست دارد به آن اضافه کند تا هواپیمای امام بیمه شود، تا ایرفرانس رضایت به پرواز انقلاب دهد مردی بگیر تا برادران خاموشی و برادران عسگراولادی, یحیی آل اسحاق همه جزء حزب موتلفه هستند. حزبی که تقریباً همه آنها جز بازاریان و سرمایه‌داران و اعضای اتاق بازرگانی بحساب می‌آیند حزبی که تئوری مشخصی در اقتصاد ندارد و اگر عملکرد آل اسحاق در دوران وزارتش بر وزارت بازرگانی دولت هاشمی را بخشی از عملکرد حزب بحساب بیاوریم؛ آنها جزء لیبرال‌های سنتی مذهبی بحساب می‌آیند و طرفدار بازار آزاد هستند.

نفوذی‌هایی به نام تکنوکرات‌ها

امام خمینی(ره) در نامه عزل آیت الله منتظری که به عنوان قائم مقام رهبری نوشتند:

از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید.

جرم آیت الله منتظری فقط لیبرال بودن ایشان بود. این لیبرالیسم چیست؟ که ششم فروردین ماه سال ۶۸ طی نامه‌ای شدیداللحن او را از قائم مقامی رهبری عزل می‌کند؟آیا تکنوکراتی و تکنوکراسی جزیی از لیبرالیسم نیست؟ پس چیست؟

وقتی به ترکیب افراد حاضر در کابینه‌های دولت‌های بعد از انقلاب نگاهی اجماعی می‌اندازیم میبینیم، تکنوکرات‌ها نفودی عمیق داشتند.تقریباٌ کابینه دولت‌ها و بخصوص تیم اقتصادی آنها در انحصار تحصیل‌کردگان اروپا و آمریکا که خود را تکنوکرات می‌خوانند بوده است.

در دولت شهیدرجائی سکان اقتصاد کشور در اختیار حسین نمازی تحصیل کرده کشور اتریش که یک اقتصاددان لیبرال و معتقد به مکتب اقتصادی نهادگرایان که در دولت‌های محمدعلی رجایی، محدجوادباهنر، کابینه موقت آیت الله محمدرضا مهدوی کنی، دولت اول میرحسین موسوی و دولت اول سیدمحمدخاتمی یعنی در شش کابینه به عنوان وزیر اقتصاد و دارایی سکاندار کشتی پرالتهاب اقتصاد ایران بود.

در دولت شهید رجایی وزارت اقتصاد در اختیار دکتر حسین نمازی قرار گرفت. مخالفت بنی صدر با محسن نوربخش موجب شد بر سر نمازی توافق برسند که در اتریش درس خوانده بود  و بنی صدر با همه ادعاهای اقتصادی نتوانست با معرفی او مخالفت کند.

در روز رای اعتماد شهید عبدلحمید دیالمه نماینده مردم مشهد در مخالفت با معرفی حسین نمازی خطاب به شهید رجایی گفت: شما گفته بودید وزیران خود را از سر چشمه انتخاب می کنم ( اشاره به چهار راه سرچشمه در مرکز تهران و تمثیلی از مردمی بودن وزیران) اما امروز از وین وزیر آورده اید! ( با توجه به تحصیلات نمازی در اتریش).

پاسخ شهید رجایی به او جالب بود:« من نگفته بودم که سر چهار راه سرچشمه می ایستم و هر که را که رد شد می آورم مجلس و وزیر می کنم! »10

بعد پذیرش قطعنامه و پایان جنگ و انتخاب آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور ایشان تفکر اقتصادی دولت خود را بر مبنای حضور افراد فنی و مسلط به حوزه اقتصاد یا همان «تکنوکرات‌ها» پیش برد.

حضور شادروان محسن نوربخش در راس وزارت اقتصاد، بیژن نامدار زنگنه در وزارت نیرو، نعمت‌زاده در وزارت صنایع، آقازاده در وزارت نفت، کلانتری در وزارت کشاورزی، محلوجی در وزارت معادن، نژادحسینیان در صنایع سنگین و ومحلوجی در وزارت بازرگانی، رنگ و بوی کابینه نخست ‌هاشمی رفسنجانی را اقتصادی آن‌ هم از نوع لیبرال‌های تکنوکرات کرده بود.شاید بشود گفت یکی از هماهنگ‌ترین تیم‌های اقتصادی بعد از انقلاب همین تیم بود. این افراد که در دوره قبل(موسوی) طرفدار اقتصاد دولتی و متمرکز بودند در دوره‌هاشمی طرفدار اقتصاد آزاد شدند. در این دوران مرحوم محسن نوربخش وزیر امور اقتصادی و دارایی، روغنی زنجانی رییس سازمان برنامه‌وبودجه و حسین عادلی رییس‌کل بانک مرکزی به علاوه وزرای تکنوکرات حاضر در کابینه و هماهنگی دیدگاه‌های تیم اقتصادی و به خصوص وزیر اقتصاد و رییس‌کل این فرصت را به مرحوم نوربخش داد تا به اقداماتی چون فعال کردن معاونت جذب و جلب سرمایه‌گذاری‌های خارجی و اجرای ظرح تعدیل اقتصادی به این بهانه وبردن اقتصاد جمهوری اسلامی به سمت اقتصاد لیبرالی دولتی وسرمایه‌داری بجای اقتصاد اسلامی دست بزند..طرحی که با انتقاد یادگار امام یعنی حاج احمدآقا همراه بود.

 

 

سال ۱۳۷۳ ماه عسل وام‌های جهانی به پایان می‌رسد و بار مشکلات تورم بیش از ۳۵ درصد بر دوش مردم سنگینی می‌کند. حاج سید احمد خمینی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام سوم مهر ماه سال ۷۳ در نقدِ سیاست دولت سازندگی مبنی بر بازگشت سرمایه‌داران بزرگ به کشور و در دست گرفتن نبض اقتصادی کشور می‌گوید:

«یک عده سرمایه‌دار زالوصفت به این بهانه که اقتصاد دولتی مضر است، به حال خود رها شده و به جان این ملت افتاده‌اند. کسی منکر این نیست که اقتصاد دولتی مضراتی دارد، اما به این بهانه نباید لجام گسیختگی اقتصاد حاکم شود.»

این فقط نظر حاج احمد آقا نبود. آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله جنتی از گرانی‌ها و بی‌عدالتی ابراز نگرانی کرده بودند. در خاطرات علی لاریجانی رئیس وقت صدا و سیما، واکنش دولت به انتقادات حاج احمد آقا این گونه بیان شده است:

«سه‌شنبه ۵ مهر ۱۳۷۳

در اخبار داخلی، موضع‌گیری و انتقاد شدیداللحن حجت‌الاسلام آقای حاج سید احمد خمینی خبر مهمی بود.

یکشنبه ۱۰ مهر ماه ۱۳۷۳

عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. موضع‌گیری‌های اخیر علیه سیاست‌های دولت، موجب نگرانی وزرا شده است ... سخنان منتشره از حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سیداحمدآقا خمینی، واکنش‌هایی در دولت داشت. آنها احساس می‌کردند این فضا مانع توسعه کشور می‌شود.»

 

 

بازخوانی برخی از انتقادهای یادگار امام به دولت هاشمی:

1.دعوت از سرمایه‌داران فراری رژیم گذشته برای مشارکت در برنامه‌های اقتصادی دوران سازندگی، شدیدا مغایر با آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی و خط امام است. بعضی از آدم‌های مستاصل به این نتیجه رسیده‌اند که برای چاره‌اندیشی مشکلات جاری، سرمایه‌داران فراری بیایند سرمایه‌گذاری کنند. در صورتی که مشکل ما با سرمایه‌گذاری چهار تا سرمایه‌دار خونخوار و فراری و زراندوز حل نمی‌شود.

2.حقیقتا تاسف‌آور است که ساده‌لوحانه از سرمایه‌داران بی‌اعتقاد به اسلام و نظام و رهبر دعوت کنیم که بیائید سرمایه‌گذاری کنید که مردم ما فقیر هستند! تاسف‌آورتر اینکه باز می‌گویند در خط امام حرکت می‌کنیم

3.اجازه نمی‌دهیم سرمایه‌داران زالو صفت به مقدرات اقتصادی نظام نفوذ کنند

«ما هرگز اجازه نمی‌دهیم سرمایه‌داران زالو صفت که به خون حزب الله عزیز و محرومان و پابرهنگان تشنه‌اند با در اختیار گرفتن مقدرات اقتصادی در بدنه این نظام مقدس و الهی نفوذ کنند. امروز اردوگاه استکبار برای انحراف انقلاب اسلامی تلاش مضاعفی به کار گرفته است، همه باید هوشیار باشیم و بدانیم که اقتصاد از سیاست و فرهنگ جدایی‌ناپذیر است.»

4. امروز گرانی و کمبود و فشار اقتصادی بر دوش خیل محرومین جامعه به صورت شکننده‌ای درآمده است و باید عاجلا چاره‌ای برای آن اندیشید....

5. «الان داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین، حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تاسیس شده اند، مشکلات مدیریتی و مسایل خود را به گردن رژیم گذشته می اندازند و ندانم کاری های خود را ناشی از مشکلات بجا مانده از رژیم طاغوت می دانند! ایضاً بعضی‌ها همه نقاط ضعف و بی‌کفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند. مشکلات و مسایل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیست‌ها برمی‌گردد شکی نیست، اما گسترش فساد اداری و رشوه‌خواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمی‌گردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.»

 

«متآسفانه تجمل، زیبایی‌پرستی، رفاه‌زدگی، افراط در میهمانی‌های آنچنانی به حدی است که اگر بخواهیم به سال‌های قبل از فوت امام برسیم، کار بس مشکلی در پیش داریم. شما سری به وزارتخانه‌ها بزنید، گلدان‌های گل‌های زینتی که از مال مردم فقیر تهیه می‌شود را ببینید. میز و صندلی‌ها دیگر میز و صندلی‌های اول انقلاب نیست. سفره‌ها دیگر آن سفره‌ها نیست. ریخت و پاش‌ها به قدری است که دل هر کسی را به درد می‌آورد. اینها همه برای این است که شعارهای انقلاب را جدی نگرفته‌ایم.»

 

6. «بی سر و صدا 150 تومان به قیمت دلار اضافه کردند و کسی هم نفهمید. مگر رئیس کل بانک مرکزی قول نداده بود که قیمت دلار را در حدود 100 تومان ثابت نگه می دارد، پس چه شد؟ چرا همه مشکلات و نارسائیها را به گردن آمریکا و دیگران می اندازیم. آیا اختلاس از بیت المال نیز به آمریکا مربوط می شود؟»11

 

رهاورد این انتخاب طرح تعدیل اقتصادی در سال1374 و بروز تورم فزاینده 50 درصدی شایدم به قول سید عباس نبوی و حجت الاسلام سیدعلی طاهری نماینده مردم گرگان و آق قلادر دوران سازندگی شاهد دو دوره تورم 300 درصد بودیم.12

بحران بدهی خارجی به میزان‏‏ 34 میلیارد دلار، بحران افزایش 1300 درصدی نرخ دلار،(خبرگزاری تسسنیم 9 اردیبهشت 1392) رشد واردات (متوسط ۵/۲۲ میلیارد دلار در طول برنامه) سیاستی که از سوی صندوق بین المللی پول برای کشورهای در حال توسعه تجویز می‌شود و شرط بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای اهدای وام به ایران اجرای این طرح توسط دولت بود.13 شاید بشود گفت بزرگترین دستاورد این طرح برای جامعه ایران نهادینه شدن لیبرالیسم و مصرف‌گرائی و اشرافیت مسئولان بود. .حزب کارگزاران سازندگی و بخصوص پدر معنوی آنها یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی را باید بنیانگذار و پدر لیبرالیسم جمهوری اسلامی بدانیم. همان‌طور که بعدها حسین مرعشی به عنوان سخنگوی برادر خانم هاشمی و سخنگوی رسمی این حزب عنوان کرد ما لیبرال دموکرات مسلمان هستیم.14

 

اجرای سیاست تعدیل در دوران سازندگی سبب شد سیاست اقتصاد باز در کشور اجرایی شود؛ سیاستی که در آن برای رسیدن به توسعه ناچار شدند بخشی از جامعه را فدا کنند و سیاست‌گذاران و مردان اقتصادی دولت سازندگی ابایی از فداکردن بخشی از مرزم زیر چرخ‌های توسعه اقتصادی نداشتند.15

انتقادهایی که تکنوکرات‌ها آنها را مانع توسعه ایران و ژاین اسلامی شدن ایران میدانستند در حالی که با سیاست‌های آنها ایران نه تنها توانست ژاپن اسلامی شود بلکه نتیجه آن پیاده شدن الگوی اقتصاد لیبرالی در کشور بود. که نتیجه آ« به انحراف کشیدن شدن انقلاب بود.

فرشاد مومنی اقتصاددان معروف اصلاح طلب و یکی از اصلی‌ترین مخالف‌های تعدیل اقتصادی در کتابی با عنوان «اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری» با نقد صریح برنامه تعدیل ساختاری که در قالب برنامه اول توسعه در کشور اجرا شد، معتقد است عدم شناخت از وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم ایران و عمل به توصیه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، عملا باعث تشدید پیچیدگی های مسائل اقتصادی ایران شد و بسیاری از مشکلات امروز ناشی از همان سیاست­های اقتصادی پس از جنگ است.

در پشت جلد کتاب نیز می خوانیم: «تعدیل اقتصادی یکی از مهم ترین و اثرگذارترین تحولات اقتصادی تاریخ معاصر ایران است که در حساس ترین دوران و استثنایی ترین شرایط کشور به اجرا گذارده شد. گستردگی طیف نظرات و مواضع در خصوص علل و عوامل این تجربه تلخ، ناموفق و خسارت بار از یک سو و محدودیت مطالب منتشر شده در این خصوص به منابع صرفا ترجمه ­ای و همسو با موج ایجاد شده، ضرورت انتشار این کتاب را نمایان می کند... کتاب حاضر سندی تاریخی است که نشان می دهد سیاست های ناسنجیده و نتایج خسارت بار آن ها، نه به دلیل نبود نظرات کارشناسانه و متناسب با شرایط بومی کشو، که به دلیل نادیده گرفتن آن هاست. تجربه ای که باید از آن درس گرفت و مانع آن شد.»

با انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس دولت یازدهم دوباره این تفکر با تنوع و رنگ و بوی جدیدتر به روی کار آمده است. از اعضای مشترک دولت یازدهم با کابینه هاشمی میتوان از اسحاق جهانگیری به عنوان معاون اول؛ نعمت‌زاده و زنگنه فصل مشترک تمامی دولت‌های بعد از انقلاب بجز دولت احمدی‌نژاد بودند به علاوه عباس آخوندی وزیر مسکن در کابینه هستند و در حلقه مشاوران نیز اکبرترکان و محمدعلی نجفی و محمدفروزنده هم جزء حلقه مشاوران دولت هستند که در دولت هاشمی هم حضوز داشتند هرچند شاید بشود نام خود حسن روحانی را در صدراین لیست قرار داد کسی که از زمان ریاست هاشمی بر مجلس و سپس ریاست جمهوری و در زمانی که هاشمی فرماندهی جنگ را به عهده گرفت و بعد با ریاست بر مرکز نحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام همراه و همگام اکبر هاشمی رفسنجانی بود.

اصلاحات آن روی سکه کارگزاران

در دوم خرداد 1376در حالی سیدمحمدخاتمی رئیس جمهور شد که مردم ایران از آیت الله سیدروح الله خاتمی خاطره‌ای خوش به عنوان نماینده حضرت امام در یزد به یاد داشتند و خیلی‌ها جمله معروف ایشان در مورد پسرانش و بخصوص سید محمد که گفته بود: "خطرناک است، پسر من غربزده است.16 را فراموش کرده بودند.

هم کارگزاران حامی طرح تعدیل و هم چپ‌گرایانی مانند علی اکبر محتشمی‌پور حامی او بودند.برای راضی نگه داشتند هر دو طیف حامی خود و گرفتن رای اعتماد از محافظه‌کاران مجلس پنچم مجبور به انتخاب وزیری بود که همه این گروه‌ها نظر مثبتی روی او داشته باشند بنابراین حسین نمازی دوباره شد سکان‌دار کشتی طوفان‌زده اقتصاد ایران و محسن نوربخش همچنان عهده‌دار ریاست بانک مرکزی ماند. دو نفری که اگر لیبرال بودن را از آنها بگیریم، هیچ نقطه اشتراک دیگری نداشتند یکی نهادگرا و معتقد به نقش پررنگ دولتی دیگری عاشق مکتب میلتون فریدمن!!! سید محمد خاتمی وقتی در سال 76 دولت را از آیت الله هاشمی رفسنجانی تحویل گرفت، تا می توانست از اعضای کابینه هاشمی در دولت خود استفاده کرد. از محمد سعیدی‌کیا وزیر راه وترابری هاشمی گرفته که در دولت خاتمی وزیر جهاد سازندگی شد تا غلامرضا شافعی وزیر تعاون هاشمی که در دولت خاتمی وزیر صنایع بود. محمد اسماعیل شوشتری وزیر دادگستری دولت هاشمی، بیژن نامدار زنگنه وزیر نیروی دولت هاشمی که در این دولت وزیر نفت شد، عبدالله نوری وزیر کشور دولت هاشمی، عیسی کلانتری وزیر کشاورزی دولت هاشمی، و حسین کمالی وزیر کار دولت هاشمی، نام هایی هستند که خاتمی در  ترکیب وزیران خود از آن ها استفاده کرده بود. وقتی با دقت به ترکیب کابینه دولت موسوم به اصلاحات دقیق میشویم متوجه میشویم خاتمی در حال طی کردن همان راهی است که قبل از آن اکبر هاشمی رفسنجانی پیموده بود و در اصل می‌شود دولت خاتمی آن روی سکه دولت هاشمی نامید.17

خاتمی که در هنگام وزارتش در وزارت فرهنگ در حال هدایت فرهنگ ایران به سمت فرهنگ غربی بود؛ اینبار در مقام رئیس دولت کمر همت بست تا کل ارکان نظام و بخصوص فرهنگ و اقتصاد کشور را غربی کند. دولت اصلاحات هرگز موفق به رسیدن به یک تفکر واحد اقتصادی نشد؛ به همین خاطر در طول حیات8ساله خود هیچگاه نتوانست اقتصاد موفقی را برای خود دست و پا کند؛ شاید همین اختلافات باعث شده بود که افراد حاضر در کابینه بیشتر از اینکه به فکر پیشبرد اقتصاد کشور باشند به دنبال کنترل همدیگر باشند و همین اختلاف سلیقه موجب به هم ریختگی اقتصادی در کشور شد به گونه‌ای که اقتصاد کشور در طول دولت اصلاحات نه تنها پیش نمی‌رفت بلکه بارها موجب شده بود که مدیران اقتصادی برای تحمیل نظرات خود چوب لای چرخ دیگری قرار دهند و عملاً انرژی اقتصادکشور را این تناقصات و درگیری‌های پیدا و پنهان بگیرد. شاید اگر این اختلافات نبود حسین نمازی در دولت اول و طهماسب مظاهری در دولت دوم اصلاحات در کار خود موفق‌تر بودند و طرح ساماندهی اقتصادی دچار نابسامانی نمیشد.

طهماسب مظاهری در سال 1383 در حالی که به عنوان نماینده دولت برای دفاع از لایحه‌ای که به دولت اجازه برداشت از حساب ذخیره ارزی را برای پرداخت حقوق و مزایای کارکنانش توسط مجلس را می‌داد، و برای نهایی شدن به شورای نگهبان فرستاده شده بود؛ پنین نکرد . در مخالفت از این لایحه سخن گفت.خبر که به رئیس جمهور رسید، بدون درنگ حکم برکناری او را برکنار کرد و سید صفدر حسینی از اعضای بلند ارشد حزب مشارکت یعنی حزب حاکم را سرپرست وزارت اقتصاد کرد.

فریدمنی‌ها از سایه خارج میشوند

در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 وقتی شهردار جوان تهران در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد، شاید کسی حتی احتمال تایید صلاحیت شدنش آن را هم نمی‌داد؛ ولی محموداحمدی‌نژاد در سوم تیر84 در رقابت با اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس دولت نهم و ششمین رئیس جمهور تاریخ جمهوری انتخاب شد. 

احمدی‌نژاد که با شعار مبارزه با فساد، آوردن پول نفت بر سرسفره مردم و عدالت پا به میدان انتخابات گذاشته بود، چهره و شعارهایش شاید زنده کننده شهید رجایی و شعارهای اول انقلاب بود؛ کل تیم اقتصادی دولت اصلاحات بجز رئیس کل بانک مرکزی یعنی طهماسب مظاهری را تغییر داد.

با باقی ماندن مظاهری بر ریاست کل بانک مرکزی و انتخاب داوود دانش جعفری به عنوان وزیر اقتصاد و بعد جایگزینی سید شمس‌الدین حسینی و انتصاب فرهاد رهبر علناً نشان داد ادامه دهنده اقتصادلیبرالی در کشور خواهد بود. هرچند احمدی‌نژاد سازمان برنامه و بودجه را در سال 86 و همزمان با برکناری مظاهری منحل اعلام کرد؛ و این انحلال را بر گرفته از اندیشه‌های شهید رجایی دانست. ولی اقتصاددانان نزدیک او نشان داده بودند هیچ اعتقادی به اندیشه‌های شهید رجایی ندارند.احمدی‌نژاد که از ابتدای دولتش تا سال1387 رویکردی شبه سوسیالیستی داشت، که بیشتر به دنبال توزیع ثروت در بین اقضار مستضعف و پایین جامعه بود. همچنین تلاش گسترده‌ای برای جبران عقب‌ماندگی دولت‌های قبل انجام داد که باعث افزایش کارهای عمرانی در کشور شد. . نگاه حاکم در این دوران، بر نقش پررنگ دولت در تمام حوزه‌های اقتصادی اصالت می‌داد و در حقیقت عدالت را تنها در صورتی قابل تحقق می‌دید که دولت به ایفای نقش محوری ببپردازد و واحدهای تولیدی را ملزم به تولید محصولات خاصی کند. در نتیجه کالاهای تولیدشده را به دست مصرف‌کننده‌ نهایی، که بیشتر اقشار محروم و کم‌درآمد جامعه هستند، برساند. اما نتیجه آن شد که دولت با ورود به این عرصه‌ها، به گونه‌ای رفتار می‌کرد که هزینه‌هایش عملاً رشد یافت و درآمدهایش یا ثابت ماند یا کاهش پیدا کرد. بنابراین کسری بودجه‌ای که پدید آمد، منشأ ایجاد تورم در اقتصاد شد و توزیع درآمد در جامعه را بیش از پیش نابرابر کرد.

احمدی‌نژاد در اواخر دولت اولش موضوع جراحی بزرگ اقتصادی وطرح بزرگ تحول اقتصادی را مطرح کرد. این طرح شامل هفت بخش بود که مهمترین بخش آن مربوط به نقدی کردن وهدفمندکردن یارانه‌ها بود. طبق گفته رئیس جمهور در هنگام آغاز طرح تحول اقتصادی نظام یارانه‌ها در 30 سال گذشته آنقدر به بیراهه رفه است که علناً مستضعفین به ثروتمندان یارانه‌ها میدهند. وثروتمندان 17 برابر بیشتر از فقرا از یارانه انرژی بهره‌مند می‌شوند. سوت پایان شیوه پرداخت غیرهدفمند یارانه ها را نواختند و با سهمیه بندی بنزین و سپس تغییر قیمت آن عملا مسیر را برای واقعی کردن قیمت بنزین هموار کردند. البته پس از دوسال در ۲۸آذر۱۳۸۹ آغاز نقدی کردن یارانه ها و واقعی شدن برخی اقلام کالاهای اساسی و حامل‌های انرژی پس از کش وقوس‌های فراوان دولت و مجلس و اعتراضات فراوان کارشناسان و نمایندگان مجلس نسبت به ابهامات نقدی کردن یارانه‌ها عملیاتی شد و بزرگترین بخش از طرح تحول اقتصادی محمود احمدی‌نژاد اجرا شد. سایر محورهای طرح تحول اقتصادی مربوط به اصلاح نظام بانکی، نظام گمرکی، نظام مالیاتی، نظام توزیع و بهره وری بود که متاسفانه فقط در حد حرف ماند و هرگز اقدامی اجرایی برای آنان صورت نگرفت. اجرای این طرح یا شایدم به بهانه اجرای این طرح تیم اقتصادی دولت به سمت اقتصاد لیبرالی آنهم از نوع میلتون فریدمن رفت.طرح هدفمندی  یارانه‌ها و شیوه‌ای که دولت آن را اجرا کرد از نظریات طرفداران مکتب شیگاگو و به ویژه شاگردان مکتب میلتون فریدمن محسوب می‌شود.فریدمنی که در سال2005 بعد از طوفان کاترینا به دولت جورج بوش مشاوره داد تا در ایالت لوئیزیانا با پخش کردن کوپن‌هایی بین افرادی که به مدارس دولتی میروند؛ آنها را تشویق کنند به مدارسی که ما آنها را با نام غیرانتفاعی در ایران میشناسیم، ثبت نام کنند و بعد از گدشت چند سال با قطع این کوپن‌ها و تعطیلی کامل مدارس دولتی فقط مدارس غیردولتی را نگه دارند تا از این طریق هزینه‌های دولت ایالتی کاهش یابد.

شاید بشود گفت مخرج مشترک سه رئیس جمهورگذشته ایران و دولت یازدهم این باشد به تیم اقتصادی خود اعتماد کامل نداشتند،اکبرهاشمی رفسنجانی خود را در تصمیمات اقتصادی فصل الخطاب میدانست. حسن روحانی رئیس دولت تدبیرو امید نیز دقیقاً به شیوه‌ای در حال کردن است که استاد او در سیاست یعنی رئیس دولت پنچم  وششم در پیش گرفته بود.سید محمد خاتمی که هر روز با یک تفکر اقتصادی همراه بود و در میان راه نظراتش تغییر و تیم دیگری را انتخاب می‌کرد، تغییر نظر و روش در دولت او یک پدیده عادی طرقی میشد. محمداحمدی‌نژاد هم خود را کارشناس ارشد می‌دانست و به همین دلیل دیگران باید پیرو او می‌بودند.وجه مشترک دیگر روسای جمهور در ایران بر خلاف اینک شعار اقتصاد اسلامی سرمی‌دهند و لباس دین بر تن دارند پیاده کردن اقتصاد لیبرالی و پیروی از نظریات اقتصاددانان غربی است.

شباهت‌های عملکرد اقتصادی دولت‌ها با وجود تفاوتهای دیدگاه‌های سیاسی

افرادی که در همه دولت‌ها حضور دارند:

وقتی به تفکر قالب اقتصادی در بین استادان دانشگاه‌های اقتصاد کشور که بسیاری از آنها مانند مسعود نیلی به عنوان رئیس دانشگده اقتصاد دانشگاه شریف؛ محمود سریع القلم به عنوان رئیس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی معتقد است دلیل پیشرفت نکردن ما این است که مسلمان وشیعه هستیم؛ یا جمشیدپژویان رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات کاربردی علوم بانکی و اقتصاد شهری استاد سیدشمس الدین حسینی و محمدضا فرزین که اولی وزیر اقتصاد و دومی رئیس ستاد طرح تحول اقتصادی بودند در دانشگاه علامه از شاگردان ایشون بحساب می‌آیند.محمدسعیدی‌کیا رئیس فعلی بنیاد مستضعفان، علی طیب‌نیا معروف به آقای ضدتورم وزیر فعلی اقتصاد یا بیژن نامدارزنگنه، محمدرضانعمت‌زاده یا اکبر ترکان کسانی که تقریباً سرقفلی تمامی کابینه‌ها در دولت‌ها بوده‌اند وقتی هم وزیر نبودند یا معاون وزیر بودند یا مشاور وزیر بودند و اگر جز مشاورین نبودند جزء مدیران و صاحب‌منصبان یکی از وزارت خانه‌ها مشغول بودند18ومخرج مشترک همه آنها لیبرال بودنشان باشد. این افراد تنها برخی از افراد مشترک و به قول معروف سرقفلی‌های دولت‌های جمهوری اسلامی هستند. با ثابت بودن افراد ایده‌ها و تئوری‌ها ثابت میماند. پس در نتیجه نباید انتظار تغییر داشت.

هدفمندی یارانه‌ها ایده طرحی مشترک که احمدی‌نژاد فقط جرات اجرایش را داشت.

دولت‌های سازندگی و اصلاحات و مهرورز و دولت اعتدال با اینکه در شعارهای سیاسی وحتی اقتصادی در انتخابات در جبهه مقابل هم قرار می‌گرفتند ولی در عملکرد اقتصادی تقریباً شبیه به هم بودندو همه دولت‌ها لیبرالیسم را پیاده کردند. به طور مثال طرح هدفمندی یارانه‌ها که محود احمدی‌نژاد آن را اجرا کرد برای اولین بار در دولت اکبر هاشمی مطرح شد و حتی در بعضی از استان‌ها و نقاط تهران به طور آزمایشی اجرا شد. هاشمی و خاتمی فقط به دنبال این بودند که از اول قانون کل یارانه‌ها را حذف کنند ولی احمدی‌نژاد قصد داشت طی زمان 5 ساله این کار را بکند دقیقا سیاستی که روحانی در نظر گرفته است. شاید به قول آل اسحاق احمدی‌نژاد جرات اجرای آن را داشت.

هر چند اکبر هاشمی یارانه‌ها را هدفمند نکرد و فقط آن را مطرح کرد و در اینباره یحیی آل اسحاق وزیر بازرگانی دولت هاشمی میگوید:

من می خواستم یارانه آرد و نان را حذف کنم. البته الان هم حذف نکرده‌ایم بلکه یارانه را هدفمند کرده‌ایم.

ما می خواستیم یارانه را حذف کنیم که این اشتباه ما بود، حذف یارانه امکان پذیر نبود چرا که وقتی درآمد یک خانواده متناسب با هزینه‌اش بر اساس قیمت‌های جدید افزایش نیابد حتما واکنش اجتماعی در پی خواهد داشت.

اصل این که یارانه ها باید حذف شود قطعی بود. آن زمان در کمیسیون تلفیق مجلس که خودم برای توجیه کردن آنان برای حذف یارانه رفته بودم خود مجلسی ها گفتند اگر به این ترتیب پیش برویم ۵ تا ۶ سال دیگر کل درآمد ها باید صرف حذف یارانه ها شود. در آن زمان قیمت دلار ۱۰ دلار بود. کل یارانه‌ها باید تا ۵ سال برای یارانه صرف می شد که خطر بزرگی برای اقتصاد بود و همه می دانستند. پس از جنگ این مساله مطرح بود ولی اقتضائات و شرایط محیا نبود.

تعدیل اقتصادی (دولت پنجم و ششم ) : موضوع هدفمندکردن یارانه ها اولین بار در برنامه دوم توسعه کشور مطرح شده بود. در این میان، سابقه پرداخت نقدی یارانه‌ها برای اولین بار به دولت کارگزاران برمی گردد؛ همان سالی که یارانه مرغ نقدی پرداخت شد، ولی به دلیل آماده نبودن زیرساخت‌ها، این طرح با شکست مواجه شد.19

در هشت سال دولت اصلاحات نیز با وجود پیش‌بینی در برنامه توسعه‌ای کشور، هیچگاه برنامه هدفمندکردن یارانه‌ها اجرایی نشد؛ شاید به همین خاطر بود که سید محمد خاتمی در سال 1385 برای اولین بار پذیرفت که دولتش در هدفمندکردن یارانه ها موفق نبوده است: « مبلغ یارانه انرژی وحشتناک است. من نتوانستم در هدفمندکردن یارانه‌ها موفق شوم و متأسفم. متاسفانه این مشکل در دولت من وجود داشت و باقی ماند. به همین دلیل این مسئله را از ناکامی‌های دولت خود یاد کردم. هدفمندی یارانه‌ها ضرورتی غیرقابل انکار است ولی صحبت از روش‌ها و شیوه‌ها است. به طور قطع دولت محترم طرح‌هایی در نظر دارد و امیدوارم که موفق باشند. »

همچنین حسن روحانی رئیس دولت یازدهم در مورد هدفمندی یارانه‌ها گفته است:

قانون هدفمندی یارانه ها، قانون خوبی است. بحث هدفمندی یارانه ها از زمان دولت آقای هاشمی مطرح بود. ایشان در مجلس چهارم مصمم بود که هدفمندی را اجرا کند اما مجلس مخالفت کرد. کارشناسان آقای خاتمی هم مدتی در پی تدوین لایحه هدفمند کردن یارانه ها بودند.قانون هدفمندی یارانهها شکل پرداخت یارانه را تغییر داده است. به گونه ای که به جای پرداخت یارانه در قالب قیمت کالا، بخشی از آن را به شکل نقدی به مردم پرداخت کنند. اما اینکه به قول شما تورم و گرانی، اثر یارانه نقدی را کم کرده است؛ از مسائلی است که جای بحث دارد. اصل هدفمندی یارانهها باید دنبال شود و مراحل بعدی آن نیز اجرا شود. منتها باید برنامه ریزی شود که از آثار سوء جانبی آن جلوگیری شود. یکی از این آثار سوء جانبی این است که مردم یارانه نقدی دریافت میکنند ولی با گرانی اجناس هم مواجه می‌شوند. باید این مسائل را در کنار هم حل کرد.20

یا وقتی جمشید پژویان تئوریسین اصلی هدفمندی یارانه‌ها در مصاحبه‌ای گفت:  پرداخت یارانه نقدی همیشگی نیست. 21

مسعود نیلی منتقد اقتصادی دولت نهم و دهم ار هدفمندی یارانه‌ها حمایت کرد وخودش شد ایده‌پرداز مرحله دوم این طرح در دولت یازدهم شد.

وقتی ربیعی میگوید: روحانی به من گفت بی‌سر و صدا حذف یارانه‌ها را شروع کنید.22 وقتی به اظهارنظر روسای جمهور و مشاوران اقتصادی آنها نگاهی میاندازیم میبینیم آنها در مورد هدفمدی یارانه‌ها و حتی حذف آن با هم مشکلی ندارند و فقط دعوای آنها سر چگونگی اجرا آن است.

از مسکن اجتماعی تا مسکن مهر

«برای اقشار کم درآمد که توان خرید مسکن ندارند، طرح مسکن اجتماعی پیش بینی شده است که در این طرح می توان با تشکیل صندوق پس انداز مسکن، وام های ارزان در اختیار بخش خصوصی و تعاونی‌ها قرار داد مشروط بر اینکه حاضر شوند واحدهای احداث شده را در اختیار افراد واجد شرایط مسکن اجتماعی قرار دهند.»23

وقتی عباس آخوندی 20 سال در دولت ششم به عنوان وزیر مسکن وشهرسازی از طرح مسکن اجتماعی گفت و حالا در دولت یازدهم عیناً همان جملات را تکرار می‌کند، خاطرات آن روزها را زنده می‌کند. وزرای د ولت یازدهم و منتقدان دولت نهم و دهم از طرح مسکن مهر انتقاد میکردند و دلیل اصلی کسری بودجه را اجرای این طرح می‌دانستند. وقتی به ثبت نام مسکن مهر در سال86 نگاه می‌اندازیم متوجه میشویم در سال به4.5 میلیون واحد مسکونی بازار مسکن نیاز دارد. این بخش که تقریباً خصوصی‌ترین بخش اقتصاد کشور و در عین حال که جزء نیازی‌های اساسی و شاید همراه با خوراک و پوشاک اصلی‌ترین نیاز یک خانواده بحساب می‌آید بهم ریخته‌ترین بخش اقتصاد هم محسوب می‌شود.وقتی به هر دو طرح دقت میکنیم میبینیم پایه و اساس یکی است و شاید بازهم دعوا بر سر اجرا و چگونگی اجرا است ونه در اصل طرح!!!

بازی با نرخ دلار راهکاری مشترک برای تمامی دولت‌ها برای کسری بودجه

نرخ واقعی دلار چقدر است؟ چرا نرخ ریال و دلار اینقدر بالا پائین می‌شود؟ مگر نرخ دلار دست بانک مرکزی نیست، پس چرا شاهد ثبات در نرخ ارز نیستیم؟ آیا پول کالا است که خرید فروش می‌شود؟ چرا پول‌های امروزی اینقدرتورم دارد ولی دینار شرعی بعد از گذشت1400 سال ثابت است.24

اگر دقت کنیم دولت‌ها در لایحه بودجه خود قیمتی را برای دلار در نظر میگیرند. پس طبیعی است که نرخ دلار کمتر از آن نشود. و هر چقدر نرخ دلار بالاتر از نرخ مصوب مجلس برای بودجه باشد اضافه آن به خزانه دولت واریز می‌شود و جزء درآمدهای پیش بینی نشده بحساب می‌آید. پس هر چقدر این درآمد پیش بینی نشده که تا دست خود دولت است بالاتر باشد ر نتیجه کسری بودجه کمتری خواهند داشت. کاری که تقریباً در تمامی دولت‌ها شاهد بودیم. نتیه این کار افزایش نقدینگی و افزایش چاپ پول بدون پشتوانه یا همان کارنسی است. که باعث افزایش تورم و افزایش فاصله طبقاتی در جامعه میشود.

اقتصاد مقاومتی داروی فراموش شده؟

از اقدامات مهم آخوند خراسانی در دوران ابتدایی مرجعیتش دفاع از «شرکت اسلامیه» است. کشورهای غربی به واسطه انقلاب صنعتی، در زمینه کالاها و منسوجات رشد بسیاری نموده بودند و با ورود کالاهای آنها به بازار کشورهای اسلامی و از جمله ایران، فرهنگ و رسومات دین زدایانه شان نیز وارد می شد. به علاوه باعث ضعف قدرت اقتصادی و در نتیجه قدرت سیاسی کشورهای دیگر می گشتند.

در اصفهان عده ای از علما و تجار برای مقابله به این مصیبت، اقدام به تأسیس شرکت اسلامیه نمودند. اگر چه در ابتدا، فقط منسوجات و پوشیدنی ها توسط این شرکت تهیه می شد، ولی بعدها دامنه فعالیت آن به تولید کالای دیگر نیز ارتقا یافت. مراجع نجف و ازجمله آخوند خراسانی به صورت مکتوب از این شرکت دفاع نمودند و مردم را به استفاده از کالاهای داخلی ترغیب و تشویق می کردند. آخوند خراسانی علاوه بر مردم، دولت مردان و دربار ایران و از جمله شاه را به استفاده از تولیدات شرکت اسلامیه فرا می خواند.نشان میدهد روحانیت شیعه از همان اول بر تولید داخلی و اقتصاد مقاومتی اصرار داشت.

وقتی حضرت آقا از اقتصاد مقاومتی سخن گفتند و حتی اصول آن را تنفیذ کردند تا همه متوجه بشوند اقتصاد مقاومتی، ریاضت اقتصادی نیست ولی نه دولت قبل و نه این دولت نشان دادند اعتقادی به اقتصادمقاومتی ندارند. وقتی بزرگترین اقتصاددانان غربی مانند مایک مالونی در مستند خودش به نام رازهای پنهان پول از سقوط اقتصاد لیبرال سخن میگوید و مستند خود را با این جمله آغاز میکند::“ما در حال ورود به بزرگترین بحران مالی هستیم که جهان تا به امروز به خودش دیده است.25جوزف استیگلیتز کسی که معاون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی بوده. دوره برنده نوبل اقتصادی بود، کتاب سقوط آزاد را می‌نویسد ودر آن رسماً اعلام میکند: این اقتصاد اروپا نیست که سقوط کرده است، این اقتصاد آمریکا نیست که سقوط کرده است بلکه علم اقتصاد است که سقوط کرده26 یا پرفسور راس اشکرافت یا دیوید کورتن میگوید پول صرفاً عددی است که با علم حسابداری به وجود می‌آید؛چرا دوستان همچنان اصرار بر پیاده کردن تئوری‌های فرسوده که توسط خود دانشمندان غربی هم رد شده دارند؟ همچنان اقتصاد پول مبنا را سرلوحه کار خود قرار میدهند؟ داروی این روزهای اقتصاد ایران را جای اینکه در اقتصاد مقاومتی ببینند در رفع تحریم‌ها میبینند.

دولت‌ها سوراخ دعا را گم کردند

جمشیدپژویان کسی که تئوریسین اقتصادی دولت احمدی‌نژاد و نظریه‌پرداز طرح پر نقص هدفمندی یارانه‌ها و مانند مرحوم نوربخش همه کاره اقتصادی دولت‌های اول و دوم سازندگی و از موسسان حزب کارگزاران و دولت اصلاحات تا زمان زنده بودنشان که اتفاقاً این دو با هم ابطه ودوستی صمیمانه‌ای هم داشتند، و هردو از پیروان مکتب فریدمن در اقتصاد هستند و جزء اقتصاددانان کلاسیک بحساب می‌آیند، در مصاحبه‌ای که بعد از 8 سال پرده نشینی در سال 1392 انجام داد رسماً اعلام کرد: اقتصاد یعنی من و در ادامه افزود: عده‌ای بحث اقتصاد اسلامی را مطرح کردند و سطح دین را به عنوان سندی بالا‌دستی و یک مکتب فکری در حوزه اقتصاد یک کشور خاص پایین آوردند. فکر کردند با طرح این ماجرا می‌توانند اقتصاد علمی و اقتصاد متداول را کنار بگذارند. اگرنه ما از نظر تئوری‌ها و نظریه‌های اقتصادی هنوز چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم.27 علی طیب نیا که از مقلدان مکتب کینزی‌ها در اقتصاد است پس به تبعیت از جان مینارد کینز، اقتصاددان برجسته قرن بیستم ؛ حامی الگوی اقتصادی"بازار-دولت" است. شاید به همین دلیل بود که حسن روحانی اورا برای پست وزارت اقتصاد انتخاب کرد. اگر به کتاب امنیت ملی و نظام‌های اقتصادی ایران نوشته حسن روحانی با همکاری محمدنهاوندیان رئیس دفتر فعلی رئیس جمهور، محمدباقرنوبخت سخنگو ومرد همه کاره دولت، اکبر ترکان یکی دیگر از ابوالمشاغل‌های این دولت، در فصل سوم کتاب و در صفحه 791علناً اعلام میکند مدل مطلوب برای اقتصاد ایران مدل نهادگرایان و کینزی‌های جدید است.

 

باید از دوستان دولتی پرسید آیا با تفکرات جان مینالدکینز و میلتون فریدمن که هر دو از اقتصاددانان یهودی هستند، میشود در یک جامعه شیعی می‌شود به دنبال عدالت اقتصاد بود؟ آیا کتاب این اقتصاددانان و مابقی اقتصاددانان غربی و تقوی الله و اطیعوا نوشته شده است؟ آیا قرار است اقتصاد کشور شیعه ایران با دست پنهان بازار میلتون فریدمن به سرمنزل مقصود برسد یا شایدم با کتاب "نظریه عمومی" جان مینالد کینزی که اعتقاد دارد باید ربا را در 100 سال آینده گسترش بدهیم تا اقتصاد رونق داشته باشد؟ اگر مسلمانیم اعتقاد داریم ربا جنگ با خداست، پس چرا بایدظبق نظریات کینز ربا را گسترش داد؟ اگر به قرآن و احادیث اهل بیت ایمان داریم پس چرا بر خلاف آیات قرآن و به تبیعت از اقتصاددانان غربی به دنبال ترویج مصرف‌گرایی در جامعه هستیم؟

چرا مردان اقتصادی دولت حاضر به پاسخ‌گویی در این زمینه نیستند؟ آیا مردان اقتصادی تنها کشور شیعه جهان آیا در هنگام تنظیم لایحه بودجه به واجبات دینی مانند خمس و زکات ومستحبی مانند صدقه دقت می‌کنند؟ آیا به مقوله برکت اهمیت می‌دهند؟ آیا دولت مردان ایرانی قبول دارند ربا جنگ با خداست و مالی که از راه حرام و ربا به دست بیاید از بین خواهد رفت؟ کاش یکبار برای همیشه بیائیم در اقتصاد کشورمان دیگر با خدا نجنگیم وبجای اعلام جنگ با خدا طبق یک معامله برد-برد اعلام آتش‌بس کنیم و دیگر با خدا نجنگیم. آیا دولت مردان در هنگام تهیه لایحه بودجه سری به صحیفه امام میزنن واندیشه‌های اقتصادی امام را بدون واسطه و بدون اینکه از کسی خاطره‌ای در این مزینه بشوند مرور میکنند؟ آیا دولت مردان قبل از تهیه لایحه بودجه سخنان رهبری در مورد اقتصاد و بخصوص اقتصاد مقاومتی را از سایت ایشان مرور میکنند یا خیر؟

آیا فقط دولت‌ها مقصر هستند؟؟؟

شاید از مردم سوال کنیم تنها مقصر اصلی این وضع اقتصادی را دولت‌ها و اشخاصی که سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها را تعیین میکنند بدانند ولی آیا فقط دولت‌ها مقصر هستند؟ وقتی بزرگترین بانک جهان اسلام به نامه دو رئیس جمهور در مورد به مزایده نگزاشتن و وقت دادن به یک کارآفرین جواب مثبت نمیدهد، و کارخانه 45 میلیاردی را 9 میلیارد یعنی به یک پنچم قیمت به مزایده می‌گذارد، وقتی رئیس قوه قضائیه می‌گوید ما ابربدهکاران بانکی را شناسایی کردیم ولی پون بانک‌ها حاضر نیستند از آنها شکایت کنند ما نمیتوانیم کاری انجام بدهیم. شاید بجای دولت بشود گفت در بعضی از جاها مانند بانک و بورس بجای دولت‌ها سیستم مقصر است و تا سیستم درست نشود هرکس هم باشد شاید مجبور میشد همین کارها را انجام بدهد. فرقی در وضعیت اداره کشور نمی‌کرد.

وقتی رهبر انقلاب اعلام جهاد اقتصادی میکنند حتی یک سال را به عنوان جهاد اقتصادی نامگذاری کرده‌اند، وقتی به سیر نامگذاری سال‌ها در این چند سال اخیر توسط رهبری دقت می‌کنیم میبینیم رهبری توجه‌هات را به سمت اقتصاد برده است از اصلاح الگوی مصرف بگیر تا مصرف کالای داخلی تا جایی که از مردم کشور خواهش می‌کند بجای رفتن دنبال برند و کالای خارجی به دنبال مصرف کالای داخلی باشند. ولی باز اکثریت مردم نه الگوی مصرف خود را درست کرده‌اند و هنوز خرید و استفاده از کالای خارجی افتخار بحساب می‌آید. نباید انتظار داشت چرخ کارخانه‌های داخلی به خوبی بچرخد و مشکل بیکاری رفع شود. وقتی شرکتی نتواند جنسی را در داخل کشورش بفروشد و بازار آن جنس در اختیار اجناس داخلی است نباید انتطار صادرات هم داشت.

شاید بشود گفت در به وجود آمدن وضع کنونی برای اقتصاد کشور همانقدر که دولت‌ها در نهادینه کردن اقتصاد لیبرالی و مصرف‌گرایی و گسترش تبلیغات مقصر هستند، مردم هم با عدم استفاده از کالای داخلی و الگوی غلط مصرف بخصوص در بخش انرژی رفتن به سمت تجمل‌گرایی مقصر هستند.

آیا لیبرالیسم در ایران جواب میدهد؟

تقریباً از نهضت مشروطه بود که پای لیبرالیسم رسماً به ایران و دستگاه حکومتی ایران باز شد. ولی با روی کار آمدن پهلوی اول و با حضور شخصیت‌هایی مانند  چون فروغی، علی اکبر داور، تیمورتاش، تقی زاده، علی اصغر حکمت و … لیبرالیسم در دستگاه‌های حکومتی ایران نهادینه شد، هر چند این افراد هم در اوایل دوران پهلوی اول به این نتیجه رسیده بودند که پیش از آنکه لیبرالیسم در ایران پا بگیرد ونهادینه شود می‌بایست هرج ومرجی که بعد از شکست انقلاب مشروطه ایجاد شده پایان یابد. لیبرالیسم و بخصوص فرهنگ و اقتصاد لیبرالی غربی در دوران حکومت پهلوی سرلوحه دولت مردان ایرانی قرار گرفت. همان طور که قبلاً بیان شد امام خمینی در نامه عزل آیت الله منتظری از ترس افتادن انقلاب به دست لیبرال‌ها از مقام قائم مقامی رهبری عزل کردند. ولی آیا لیبرالیسم در ایران جواب میدهد؟ حتی در کشورهایی که مدعی و پیش‌قراول لیبرالیسم هستند، برخی فیلسوفان و اندیشمندان آنها صراحتاً اعلام میکنند که ما در هیچ جای جهان شاهد لیبرالیسم واقعی نیستیم. آیا می‌شود در کشوری که اکثریت آن را شیعیان اثنی عشری تشکیل می‌دهند یک حکومت یا دولت لیبرال در سر کار باشد؟ وقتی خود دوستان لیبرال اعتقاد دارند لیبرالیسم در ایران تحریف شده است پس چه اصراری است که حتماً چیزی که تحریف شده را به اجرا بگذارند.شاید به دنبال این هستند که با لیبرال کردند اقتصاد جامعه را بی سروصدا به سمت لیبرالیسم ببرند و شهروندان لیبرال دموکرات درست کنند؟

آیا در حال حاضر که کشور دچار رکود تورمی است،بازهم قرار است الگوهای غربی در کشور پیاده شود یا شاید بلاجبار دولت‌ به سراغ اقتصاد مقاومتی برود؟ نسخه ای که اقتصاد مقاومتی برای خروج از شرایط رکود تورمی و بالاتر از آن برای کاهش وابستگی به نفت می پیچد، اهتمام و توجه ویژه به «تولید داخلی و ظرفیت درون زای کشور» است، آنچنانکه رهبری انقلاب بارها بر آن تاکید نموده و حتی در روز بازدید از گروه مپنا فرمودند؛ "ستون فقرات اقتصاد مقاومتی تولید داخلی است.

آیا دولت‌های ما تا به امروز به دنبال تقویت این ستون فقرات بوده‌اند یا به دنبال تضعیف این ستون فقرات هستند؟
 

 

 

فیش‌ها

1.لقمان/49

2. القمر/ 49

3. سوره ابراهیم، آیه ۳۴

4. (اقتصاد در مکتب اسلام، امام موسی صدر، مقدمه و پاورقی: علی حجتی کرمانی، مقدمه، ص سیزده)

5. سوره اعراف ، آیه ۹۶

6. (mehrnews.com/news/1626745/80)

7.(http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=7840)(

8.( http://www.ires.ir/)

9.( http://www.nasimonline.ir/detail/News/951340/180)

10. (http://www.asriran.com/fa/news/288069)

11.)(کتاب دیدگاه‌ها مرحوم سید احمدآقا خمینی 70/6/27) http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940130000673)

(http://www.tasnimnews.com/fa/news/1392/01/26/41352)(

 (مصاحبه با هفته نامه امید سال 73)( http://shohadayeiran.com/fa/news/62243)

12. .(مناظره با صادق زیباکلام در خبرگزاری تسنیم؛23ازدیبهشت1392؛ http://www.tasnimnews.com/fa/news/1392/02/23/53837/)منبع عباس نبوی

(http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920226000057) منبع طاهری

13.(  http://tarikhirani.ir/fa/files/6/bodyView/47)

(http://www.snn.ir/detail/News/240484/189)

14. )(http://dana.ir/News/490245.html)

 (http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8802161412)

(http://aftabnews.ir/vdcefe8v.jh8vvi9bbj.html))

15. ( پرویزداودی فصلنامه تازه‌های اقتصادبهار1392-شماره 139)(الیاس نادران مناظره با اکبرترکان برنامه پایش شبکه اول 16/2/1392/بازتاب این مناظره در سایت تراز http://www.taraznews.com/content/29961// سایت جهان نیوز http://www.jahannews.com/vdcjmie8iuqeomz.fsfu.html/ روزنامه کیهان شماره 20488)(علی فلاحیان http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920231001088)

16. )(http://www.rajanews.com/news/27051)

(کتاب سودای سکولاریسم فصل ششم نوشته سیدیاسرجبرائیلی انتشارات فارس)

(http://jahannews.com/vdchzqnx623nzvd.tft2.html)(

17 .)( http://kalame.co/faqs/10-1389-08-21-19-45-25/25112)

(ارتش سری روشنفکران فصل 4 صفحه311)(

18. ( http://www.taiebnia.ir/Page/Index/49)

 (http://www.hamshahrionline.ir/details/47574)

 (http://www.dolat.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=6&Id=230025)

.( http://www.dolat.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=6&Id=230011)

(http://www.dolat.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=0&Id=230021)

 (http://www.hamshahrionline.ir/details/47574)

(http://shamseddin-hosseini.ir/fa/)

(http://www.hamshahrionline.ir/details/59375)

(http://www.hamshahrionline.ir/details/172366)

19. )( http://www.entekhab.ir/fa/news)( http://www.aparat.com/v/cwT1S)(

(http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930914000308)

20. )(نشست خبری ،21 فروردین 92)( http://www.entekhab.ir/fa/news/112407)(

21.(باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از میزان))(http://www.yjc.ir/fa/news)( http://www.mizanonline.ir/fa/news/92081)مصاحبه با خبرگزاری میزان(

22. .)( http://jahannews.com/vdcdzn0ojyt0fo6.2a2y.html)(

23. (روزنامه همشهری، 24 اردیبهشت 1373)

24. .( http://www.haerishirazi.com/?s=%D9%BE%D9%88%D9%84&cat=0)

25.)( http://www.aviny.com/clip/siyasi/Hidden-Secrets-of-Money/Hidden-Secrets-of-Money.aspx)( http://www.mostazafin.tv/video/2796)(

26. http://www.iraniancpa.ir/portals/0/PDF/Faslnameh/faslnameh12/SoghooteAz

(http://www.iraniancpa.ir/portals/0/PDF/Faslnameh/faslnameh12/SoghooteAzad-Josef.pdf)

27.)(مصاحبه با مجله تجارت فردا29تیر 1392 شماره49)( http://tejarat.donya-e-eqtesad.com/fa/packagestories/details?service=economy&story=89c67f72-e7c2-4e18-a02a-f13da92a739f)( (مصاحبه جمشیدپژویان با شماره 49 مجله دنیای تجارت).

 

 

 

 

یاعلی